متن غزل شماره 112 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
آن که رخسارِ تو را رنگِ گل و نسرین داد
صبر و آرام توانَد به منِ مسکین داد
وان که گیسویِ تو را رسمِ تَطاول آموخت
هم تواند کَرَمَش دادِ منِ غمگین داد
من همان روز ز فرهاد طمع بُبریدم
که عنانِ دلِ شیدا به لبِ شیرین داد
گنجِ زر گر نَبُوَد، کُنجِ قناعت باقیست
آن که آن داد به شاهان، به گدایان این داد
خوش عروسیست جهان از رهِ صورت لیکن
هر که پیوست بدو، عمرِ خودش کاوین داد
بعد از این دستِ من و دامنِ سرو و لبِ جوی
خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
در کفِ غصه دوران، دلِ حافظ خون شد
از فراقِ رُخَت ای خواجه قوامُ الدین، داد
تفسیر فال
زمانی به گنج و ثروت واقعی میرسی که قناعت در زندگیات را سرلوحه قرار دهی. در این صورت است که خداوند متعال نیز کرم و رحمتش را بر تو افزون خواهد کرد. در واقع، قناعت نه تنها به معنای راضی بودن به آنچه داری، بلکه به معنای قدردانی از نعمتها و فرصتهایی است که به تو عطا شده است. اگر نیاز یا حاجتی داری، بدان که با رعایت اصول اخلاقی و اجتناب از ضایع کردن حقوق دیگران، بسیار زودتر به آن خواهی رسید. همچنین باید بدانید که جوانی و زیبایی نه تنها امری گذراست بلکه هیچ چیز دائمی نیست؛ پس نباید مغرور جمال خود شد و فراموش کنی که ارزش انسانی بیش از ظاهر فیزیکی است. با این نگرش، میتوانی زندگی پربارتر و معنادارتری را تجربه کنی.
منبع: پارسی دی