حجابِ چهرهٔ جان می‌شود غبارِ تنم | غزل شماره 342 حافظ

متن غزل شماره 342 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.

حجابِ چهرهٔ جان می‌شود غبارِ تنم
خوشا دَمی که از آن چهره پرده برفکنم

چُنین قفس نه سزایِ چو من خوش اَلحانیست
رَوَم به گلشنِ رضوان، که مرغِ آن چمنم

عیان نشد که چرا آمدم، کجا رفتم
دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتنم

چگونه طوف کنم در فضایِ عالمِ قدس؟
که در سراچهٔ ترکیب، تخته‌‌بندِ تنم

اگر ز خونِ دلم بویِ شوق می‌آید
عجب مدار که هم‌دردِ نافهٔ خُتَنَم

طرازِ پیرهنِ زَرکشم مبین چون شمع
که سوزهاست نهانی درونِ پیرهنم

بیا و هستیِ حافظ ز پیشِ او بردار
که با وجودِ تو کَس نَشنَوَد ز من که منم

تفسیر فال

معنویت شما در خور تحسین و ستایش است، به گونه‌ای که دنیای فانی را جز قفسی تنگ و محدود برای خود نمی‌بینید. شما خود را شایسته‌ دریافت چیزهایی می‌دانید که پایدار و جاودانه هستند، نه آنچه که به مرور زمان از بین می‌رود. این دیدگاه عمیق شما نشان‌دهنده‌ی درک والای شما از زندگی و اهداف معنوی‌تان است. همچنین، همواره در اندیشه‌ی این هستید که چرا از برخی کارهای مهم و تأثیرگذار غافل مانده‌اید؛ مسأله‌ای که ممکن است بسیاری از افراد با آن دست و پنجه نرم کنند. با توجه به این نگرش معنوی، وقتی به زیارت کعبه مشرف می‌شوید، احساس می‌کنید که آرزوی اصلی‌تان فقط رسیدن به حق تعالی است و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جایگزین این خواسته شود. این انگیزه‌های عمیق روحانی نشان‌دهنده‌ی تعهد شما به جستجوی حقیقت و پیوند با خداوند متعال است.

حجابِ چهرهٔ جان می‌شود غبارِ تنم | غزل شماره 342 حافظ

فال حافظ

منبع: پارسی دی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *