متن غزل شماره 32 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست
گشادِ کارِ من اندر کرشمههایِ تو بست
مرا و سروِ چمن را به خاکِ راه نشاند
زمانه تا قَصَبِ نرگسِ قبای تو بست
ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود
نسیمِ گل چو دل اندر پیِ هوایِ تو بست
مرا به بندِ تو دورانِ چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مَفِکن
که عهد با سرِ زلفِ گرهگشایِ تو بست
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیمِ وصال
خطا نِگر که دل امید در وفایِ تو بست
ز دستِ جورِ تو گفتم زِ شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو، که پایِ تو بست؟
تفسیر فال
به مراد دل خود میرسی و این دستاورد ارزشمند، نتیجه دعاها و نیایشهای سحری توست که در دل شب، با اخلاص و خلوص نیت انجام دادهای. اما نباید فراموش کنی که در این مسیر موفقیت، تنها خودت نبودهای که نقش ایفا کردهای؛ بلکه دیگران نیز با حمایتها، راهنماییها و کمکهای خود سهم بسزایی در رسیدن تو به این مقصود داشتهاند. بنابراین، شایسته است همواره قدردان زحمات آنها باشی و برای تداوم این روابط مثبت تلاش کنی.همچنین بر عهد خود وفادار بمان. وفا به عهد نه تنها نشانهای از صداقت و تعهد است بلکه تضمینی برای پیشرفت مستمر در زندگی خواهد بود. روزگار اکنون به نفع تو پیش میرود، پس با توجه به این فرصتهایی که در اختیارت قرار دارد، رضای خداوند را نیز همواره مدنظر داشته باش. یادآوریاش کن که هر چه بیشتر برای دیگران سبب ساز شوی و دست یاری به سمت آنان دراز کنی، برکات بیشتری نصیب تو خواهد شد. زندگی اجتماعی ما بر پایه همکاری و همدلی بنا شده است؛ پس با گسترش محبت و خیرخواهی میتوانیم دورانی بهتر را رقم بزنیم.
منبع: پارسی دی