متن غزل شماره 340 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
من که از آتشِ دل چون خُمِ مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم
قصدِ جان است طمع در لبِ جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان میکوشم
من کِی آزاد شَوَم از غمِ دل؟ چون هر دَم
هندویِ زلفِ بُتی حلقه کُنَد در گوشم
حاشَ لِلَّه که نیَم معتقدِ طاعتِ خویش
این قَدَر هست که گَه گَه قدحی مینوشم
هست امیدم که علیرغمِ عدو روزِ جزا
فیضِ عَفوَش نَنَهد بارِ گُنَه بر دوشم
پدرم روضهٔ رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟!
خرقهپوشیِ من از غایتِ دینداری نیست
پردهای بر سرِ صد عیبِ نهان میپوشم
من که خواهم که ننوشم به جز از راوَقِ خُم
چه کنم گر سخنِ پیرِ مُغان نَنْیوشَم؟
گر از این دست زَنَد مُطربِ مجلس رَهِ عشق
شعرِ حافظ بِبَرَد وقتِ سماع از هوشم
تفسیر فال
فعلاً نمیتوانی سخنی بگویی، پس بهتر است که در سکوت بمانی و رازهای خود را فاش نکنی. در دنیای پرچالش امروز، برای رسیدن به ثروت و مال دنیا تلاشهای بیوقفهای انجام میدهی، زیرا خوشبختی را در انباشت ثروت میبینی. اما باید به خاطر داشته باشی که قناعت و رضایت از همان مالی که داری، ارزشمندتر از هر دارایی دیگریست. هیچگاه ایمان خود را بابت پول نفروش؛ زیرا این کار بار سنگین گناهانت را افزایش خواهد داد و ممکن است در نهایت تو را از راه راست منحرف کند. بهترین مسیر برای رسیدن به موفقیت، پیروی از اصول اخلاقی و معنوی است. انشاءالله با پشتکار و ایمان راسخ میتوانی به اهداف خود دست یابی.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه