متن غزل شماره 473 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
وقت را غنیمت دان آن قدَر که بتْوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
کامبخشیِ گردون عمر در عوض دارد
جهد کن که از دولت دادِ عیش بستانی
باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد
گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی
زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت
عاقلا، مکن کاری کآورد پشیمانی
محتسب نمیداند این قدر که صوفی را
جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز
در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی
پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ
کاین همه نمیارزد شغل عالم فانی
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی
پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت
با طبیب نامحرم حال درد پنهانی
میروی و مژگانت خون خلق میریزد
تیز میروی جانا ترسمت فرومانی
دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن
ابروی کماندارت میبرد به پیشانی
جمع کن به احسانی حافظ پریشان را
ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی
گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دل
حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی
تفسیر فال
قدر لحظات عمر خود را به خوبی بشناس و از آنها به سادگی عبور نکن. هر لحظه از زندگی فرصتی است بینظیر برای یادگیری و رشد، بنابراین باید با دقت و آگاهی از آن بهره ببری. رازها و آرزوهای خود را با نامحرمان در میان نگذار، زیرا افشای این اطلاعات میتواند شما را در معرض دردسرهایی قرار دهد که ناشی از حسادت یا سوءتفاهم دیگران است. برای رسیدن به اهداف خود باید زحمت بکشی و ارادهی قوی داشته باشی. همچنین مراقب اعمال خود باش، چرا که هر تصمیمی میتواند تأثیر عمیقی بر مسیر زندگیات بگذارد. با تعقل، تفکر منطقی و صبر پیش برو تا دچار اشتباهات ناشی از سهل انگاری نشوی و در نهایت احساس پشیمانی نکنی. این رویکرد نه تنها موجب موفقیت خواهد شد بلکه به تو کمک میکند تا در مواجهه با چالشها، آرامش خاطر داشته باشی و بتوانی بهترین نسخهی خود را ارائه دهی.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه