متن غزل شماره 213 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
گوهرِ مخزنِ اسرار همان است که بود
حُقِّهٔ مِهر بدان مُهر و نشان است که بود
عاشقان زُمرهٔ اربابِ امانت باشند
لاجرم چشمِ گهربار همان است که بود
از صبا پرس که ما را همه شب تا دمِ صبح
بویِ زلفِ تو همان مونسِ جان است که بود
طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید
همچُنان در عملِ معدن و کان است که بود
کشتهٔ غمزهٔ خود را به زیارت دریاب
زانکه بیچاره همان دلنگران است که بود
رنگِ خونِ دلِ ما را که نهان میداری
همچنان در لبِ لعلِ تو عیان است که بود
زلفِ هندویِ تو گفتم که دگر رَه نزند
سالها رفت و بدان سیرت و سان است که بود
حافظا بازنما قصه خونابهٔ چشم
که بر این چشمه همان آبِ روان است که بود
تفسیر فال
اسرار خویش را با دقت و احتیاط حفظ کن و هیچ نشانهای از این اسرار را به کسی نگو. این رازها در زندگی شما ارزشهای عمیق معنوی و مادی نهفته دارند که ممکن است به شما کمک کند تا به اهداف والای خود دست یابید. در جستجوی چیز با ارزشی هستی که هم جنبههای مادی همچون ثروت و رفاه را شامل میشود و هم ارزشهای معنوی نظیر آرامش روحی و رشد شخصیتی. گاهی اوقات، آنچنان این نگرانیها بر روح و ذهن شما غلبه میکنند که رشته کار از دستتان خارج میشود. در چنین مواقعی، باید به خاطر داشته باشید که طبق گفته حافظ، نیت شما مانند آب روانی است که همیشه در حال رسیدن و جاری شدن است؛ بنابراین با ایمان به مسیر خود ادامه دهید و اجازه ندهید آشفتگیها شما را از هدف اصلیتان منحرف کند.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه