متن غزل شماره 220 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
از دیده خونِ دل همه بر رویِ ما رَوَد
بر رویِ ما ز دیده چه گویم چهها رَوَد
ما در درونِ سینه هوایی نهفتهایم
بر باد اگر رَوَد دلِ ما زان هوا رود
خورشیدِ خاوری کُنَد از رَشک جامه چاک
گر ماهِ مِهرپرورِ من در قبا رود
بر خاکِ راهِ یار نهادیم رویِ خویش
بر رویِ ما رواست اگر آشنا رود
سیل است آبِ دیده و هر کس که بگذرد
گر خود دلش ز سنگ بُوَد هم ز جا رود
ما را به آبِ دیده شب و روز ماجراست
زان رهگذر که بر سرِ کویش چرا رود
حافظ به کوی میکده دایم به صدقِ دل
چون صوفیانِ صومعه دار از صفا رود
تفسیر فال
درد دلهای بسیاری در وجودت نهفته است که نمیتوانی به هر کسی بگویی و این موضوع باعث میشود تا احساس تنهایی کنی. هنگامی که به سوی معشوق خود رو میکنی، امید داری که او صدای دل نگران و آشفته تو را بشنود و به آن پاسخ دهد، اما گاهی اوقات او نیز توجهی نمیکند و با بیتفاوتی از تو روی برمیگرداند. این بیتوجهیها تنها بر غم و اندوه درونت میافزاید و قلبت را بیشتر دلتنگ میکند. با وجود این دردها، باید بدانی که تو فردی پاکدل هستی؛ بنابراین به خدایت توکل کن. ایمان داشته باش که اگر خدا بخواهد، مراد دلت را خواهد داد و روزهای روشنتری در پیش خواهی داشت. در چنین لحظاتی از زندگی، یادآوری این نکته ضروری است که صبر و امید همواره یاریت خواهد کرد و ممکن است روزی فرا برسد که تمام آرزوهایت محقق شوند.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه