انشا زیبا درباره حضرت فاطمه
حضرت فاطمه بدون شک یکی از بهترین انسانهای روی کره زمین بوده که در یک خانواده بزرگ و پاک و معصوم به دنیا آمده است پدرش حضرت محمد پیامبر اسلام بوده و مادرش خدیجه بود ایشان سختیهای بسیار زیادی کشید حضرت فاطمه در سن جوانی به شهادت رسید و همسرش امام علی به دلیل شرایطی که دشمنان اسلام برای او به وجود آورده بودند ناچار شد پیکر ایشان را به صورت مخفیانه و شبانه دفن کند به همین دلیل است که تاریخ دقیق شهادت حضرت فاطمه مشخص نیست و معلوم نیست دقیقا در کجا دفن شده است به همین دلیل در ایام نزدیک به شهادت حضرت فاطمه به صورت تقریبی یک هفته را برای شهادت ایشان در نظر میگیرند که به آن ایام فاطمیه میگویند
انشا در مورد شهادت حضرت فاطمه و ایام فاطمیه برای همه مقاطع کلاس ها همراه با انشاء زیبا برای مدرسه را در ادامه بخوانید.
انشا در مورد شهادت حضرت فاطمه و ایام فاطمیه
حضرت فاطمه یگانه دختر پیامبر گرامی اسلام در بیستم هجری قمری در مکه به دنیا آمد. بانوی خوب و بزرگوار حضرتخدیجه و رسول خدا تمام محبت و عنایت و ارادت فطری خود را نصیب فرزند عزیز و یگانه خود فاطمه کردند که او نیز به نوبه خود بسیار به پدر و مادرش علاقه داشت. شاهزاده خانم خاندان پیامبر بسیار باهوش، کارآمد و بشاش بود. خطبه ها، اشعار و سخنان او به عنوان شاخصی برای قدرت شخصیت و اشرافیت ذهن او عمل می کند. فضایل او لقب “بانوی نور ما” را برای او به ارمغان آورد.
علت نام حضرت زهرا
او قد بلند، لاغر اندام و دارای زیبایی فراوانی بود که باعث شد او را «الزهرا» (بانوی نور) نامیدند، زیرا نور او در میان اهل بهشت می درخشید. پس از ورود به مدینه، در سال اول هجری با علی ازدواج کرد و دو پسر و دو دختر به دنیا آورد. فرزندان او، حسن، حسین، زینب و ام کلثوم به تقوا، نیکی و سخاوت مشهورند. قدرت شخصیت و اعمال آنها مسیر تاریخ را تغییر داد.
حضرت زهرا به فاطمه (س) شهرت دارد و به عنوان «پیشوای همه زنان جهان» شناخته میشود، زیرا بعثت محمد (ص) بدون او جاودانه نمیبود. پیامبر برای مردان الگوی کامل است، اما برای زنان نمی تواند چنین باشد. با همه آیاتی که در قرآن کریم برای زنان نازل شده است، فاطمه الگوی کاملی است که هر سال به عمل تبدیل می شود. او در طول زندگی خود یک زن کامل بود و زمانی دختر، همسر و مادر بود.
ماجرا شهادت
درهنگام یورش حاکمان غاصب به خانه حضرت زهرا (س) ایشان بهطوری میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمههای سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانههای بیشماری بر جان و روح او نشست. همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا (س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.
همچنین ببینید»
اشعار کودکانه شهادت حضرت فاطمه زهرا برای دبستان و پیش دبستانی +کلیپ
اسماء بنت عمیس که بعدها یکی از همسران حضرت علی (ع) شد و اولین تابوتی را که در اسلام ساخته شد برای حضرت فاطمه ساخت، روایت کرده: هنگامیکه رحلت حضرت فاطمه نزدیک گردید به من فرمود: جبرئیل در موقع رحلت پدر بزرگوارم مقداری کافور برایش آورد پدرم آن را سه قسمت نمود؛ یک قسمت را برای خودش برداشت، یک قسمت را به علی علیهالسلام اختصاص داد و قسمت سوم را به من داد. من قسمت خود را در کناری نهاده و اینک بدان نیاز دارم شما آن را برایم حاضر نما.
همچنین ببینید:
دفن حضرت فاطمه زهرا
امیرالمونین حضرت زهرا را دفن کرد و هنگامیکه ایشان را در لحد نهاد فرمود: بسمالله الرحمن الرحیم بسمالله و بالله و علی ملة رسولالله محمد بن عبدالله. ای فاطمه صدیقه من تو را به کسی تسلیم کردم که از من اولی و شایستهتر است. برای تو آنچه مورد رضای الهی است، همان را پسندیدم.
ازدواج حضرت زهرا(س)
وقتی آن حضرت به سن ازدواج رسید، افراد زیادی از صحابه پیامبر (ص) و بزرگان و سرشناسان مسلمان از ایشان خواستگاری کردند. از جمله این افراد ابوبکر و عمر بودند، لیکن پیامبر (ص)در جواب آنان فرمود: در مورد فاطمه منتظر فرمان الهی هستم. پس از آن، خویشاوندان علی (ع) و بنابر نقل دیگری، ابوبکر و عمر از علی (ع) خواستند تا حضرت فاطمه (س) را از پیامبر خواستگاری کند؛ لذا علی (ع) شخصاً به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شد؛ ولی شرم و حیا مانع از سخن گفتن ایشان گردید. پیامبر (ص) پرسید: اباالحسن چه میخواهی؟ و علی (ع) همچنان ساکت بود تا پیغمبر (ص) سه بار سؤال خود را تکرار نمود. سپس فرمود: گویا فاطمه (س) را میخواهی؟ علی (ع) جواب داد: آری؛ و بنابر نقل دیگری علی (ع) به پیامبر (ص) عرض کرد، پدر و مادرم فدای تو باد. تو میدانی که مرا در کودکی از پدرم «ابوطالب» و مادرم «فاطمه بنت اسد» گرفتی و در سایه تربیت خود پرورش دادی و در این پرورش از پدر و مادر بر من مهربانتر بودی و از سرگردانی و شک که پدران من دچار آن بودند، رها نمودی. تو در دنیا و آخرت تنها اندوخته من هستی. اکنون که خداوند مرا به وسیله تو نیرومند ساخته است، میخواهم به زندگی خود سامان بدهم و ازدواج کنم. من برای خواستگاری فاطمه آمده ام. آیا قبول میکنی؟
با شنیدن این خبر چهره مبارک پیامبر (ص) از شادمانی برافروخت و به روی علی (ع) خندید و فرمود: آیا چیزی داری که مهریه فاطمه قرار دهی؟ عرض کرد: حال من بر شما پوشیده نیست. جز شمشیر و شتر آبکش و زره چیزی ندارم. پیامبر (ص) فرمودند: شمشیر را برای جهاد و شتر را برای آب دادن به نخلهای خرما و بارکشی در سفر میخواهی، همان زره را مهر قرار بده.