متن غزل شماره 306 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
اگر به کویِ تو باشد مرا مَجالِ وصول
رَسَد به دولتِ وصلِ تو کارِ من به اصول
قرار برده ز من آن دو نرگسِ رَعنا
فَراغ برده ز من آن دو جادویِ مَکحول
چو بر درِ تو منِ بینوایِ بی زر و زور
به هیچ باب ندارم رَهِ خروج و دُخول
کجا رَوَم چه کنم چاره از کجا جویم؟
که گَشتهام ز غم و جورِ روزگار مَلول
منِ شکستهٔ بدحال زندگی یابم
در آن زمان که به تیغِ غَمَت شَوَم مَقتول
خرابتر ز دلِ من غمِ تو جای نیافت
که ساخت در دلِ تنگم قرارگاهِ نزول
دل از جواهرِ مِهرت چو صیقلی دارد
بُوَد ز زنگِ حوادث هر آینه مَصقول
چه جرم کردهام؟ ای جان و دل، به حضرتِ تو
که طاعتِ منِ بیدل نمیشود مَقبول
به دَردِ عشق بساز و خموش کن حافظ
رموزِ عشق مَکُن فاش پیشِ اهلِ عقول
تفسیر فال
اگر دقیق و با دقت عمل کنی و بر اساس اصول و قوانین مشخص پیش بروی، این امکان را خواهی داشت که به هدفهای خود دست یابی. ممکن است تصور کنی که به دلیل عدم برخورداری از پول و ثروت، تمام درها به روی تو بسته شدهاند و در این شرایط سخت، مدام در جستجوی راه چاره و راه نجات باشی. اما بیتابی نکن و ناامیدی را کنار بگذار؛ زیرا دعاهای تو قطعاً مورد قبول خداوند قرار خواهد گرفت. همچنین، مهم است که رازهایت را با دیگران فاش نکنی، چراکه حفظ اسرار یکی از شیوههای عاقلانه به شمار میآید. این کار نه تنها نشاندهندهی هوشمندی توست بلکه موجب میشود که در مسیر رسیدن به اهداف خود با آرامش بیشتری گام برداری.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه