متن غزل شماره 253 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
ای خُرَّم از فروغِ رُخَت لاله زارِ عمر
بازآ که ریخت بی گُلِ رویت بهارِ عمر
از دیده گر سرشک چو باران چِکَد رواست
کاندر غمت چو برق بِشُد روزگارِ عمر
این یک دو دَم که مهلتِ دیدار ممکن است
دریاب کارِ ما که نه پیداست کارِ عمر
تا کی مِی صَبوح و شِکرخوابِ بامداد
هشیار گَرد، هان که گذشت اختیارِ عمر
دی در گذار بود و نظر سویِ ما نکرد
بیچاره دل که هیچ ندید از گذارِ عمر
اندیشه از محیطِ فنا نیست هر که را
بر نقطهٔ دهانِ تو باشد مدارِ عمر
در هر طرف ز خیلِ حوادث کمینگهیست
زان رو عِنانگسسته دَوانَد سوارِ عمر
بی عمر زندهام من و این بس عجب مدار
روز فِراق را که نَهَد در شمارِ عمر
حافظ سخن بگوی که بر صفحهٔ جهان
این نقش مانَد از قَلَمَت یادگارِ عمر
تفسیر فال
توبهی تو به یقین مورد قبول حق واقع میشود، به شرطی که کینهها را از دل خود کنار بگذاری و با روحی بزرگ و گذشتدار زندگی کنی. هرچند که عمرت در حال گذر است و شاید تا به حال بیشتر به فکر خویش نبودهای و همواره با حوادث و چالشهای زندگی جنگیدهای، اما اکنون زمان آن رسیده است که تصمیم بگیری فرد دیگری شوی. این تصمیم نه تنها میتواند سرآغازی برای تغییرات مثبت در زندگیات باشد، بلکه میتواند الهامبخش دیگران نیز باشد. پس بکوش تا با اعمال نیکو و رفتار شایستهات، نامت را در آینده به خوبی یاد کنند؛ زیرا یاد نیکو از انسانها همواره باقی میماند و تأثیر آن فراتر از زمان خواهد بود.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه