متن غزل شماره 331 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
به تیغم گَر کشد دستش نگیرم
وگر تیرم زَنَد منّت پذیرم
کمانِ ابرویت را گو بزن تیر
که پیشِ دست و بازویت بمیرم
غمِ گیتی گر از پایم درآرد
بجز ساغر که باشد دستگیرم؟
برآی ای آفتابِ صبحِ امّید
که در دستِ شبِ هجران اسیرم
به فریادم رَس ای پیرِ خرابات
به یک جرعه جوانم کن که پیرم
به گیسویِ تو خوردم دوش سوگند
که من از پایِ تو سر بر نگیرم
بسوز این خرقهٔ تقوا تو حافظ
که گر آتش شَوَم در وی نگیرم
تفسیر فال
خود را مستحق زجر و عذاب میدانید، زیرا بهطور مستقیم خود شما در پی این کار رفتهاید. این حس گاهی ناشی از تصمیمات و انتخابهای گذشته است که اکنون بر دوش شما سنگینی میکند. با این حال، در دل خود امید دارید که روزی همه چیز به حالت نرمال بازگردد و نیرویی غیبی یا دستی نامرئی شما را از این وضعیت نجات بخشد. با ایمان به این که حاجتتان برآورده خواهد شد، تصور میکنید اطرافیانتان نیز دست یاری به سوی شما دراز خواهند کرد و در زمان نیاز، همراهیتان خواهند کرد. بنابراین تقوی و ایمان خود را حفظ نمایید؛ چرا که با تکیه بر این دو عنصر مهم، میتوانید زجر و عذابی را که احساس میکنید کمتر سازید و در مسیر زندگی آرامش بیشتری بیابید. همچنین یادآوری کنید که هر سختی سرانجام تمام خواهد شد و روزهای بهتر حتمًا فرا خواهند رسید.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه