تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم | غزل شماره 330 حافظ

متن غزل شماره 330 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.

تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سِپُرَم

چُنین که در دلِ من داغِ زلفِ سرکَشِ توست
بنفشه زار شود تُربَتَم چو درگذرم

بر آستانِ مرادَت گشاده‌ام درِ چشم
که یک نظر فِکنی، خود فِکندی از نظرم

چه شُکر گویمت ای خیلِ غم، عَفاکَ الله
که روزِ بی‌کسی آخر نمی‌روی ز سرم

غلامِ مردمِ چشمم، که با سیاه دلی
هزار قطره بِبارَد چو دردِ دل شِمُرَم

به هر نظر بُت ما جلوه می‌کند، لیکن
کس این کرشمه نبیند که من همی‌ نِگَرَم

به خاکِ حافظ اگر یار بگذرد چون باد
ز شوق در دلِ آن تنگنا کفن بِدَرَم

تفسیر فال

فردی که در تنهایی به سر می‌برد، به نوعی با دنیای خود و احساساتش تنهاست. این تنها کس که در واقع در کنار او قرار دارد، دل اوست که مملو از آرزوها، امیدها و شاید هم دردهای نهفته است. بدون یار و دوستی، احساس انزوا می‌تواند بر روح و روان انسان سایه افکند. در چنین شرایطی، هیچ‌کس از رنج‌ها و مشکلات او آگاهی ندارد و این امر می‌تواند بار سنگینی بر دوش فرد بگذارد.در این میان، مهم است که از نامحرمان و حسودانی که ممکن است بخواهند از وضعیت احساسی شما سوءاستفاده کنند، دوری کنید. رازهای دل خود را نزد آنان فاش نکنید؛ چراکه آن‌ها ممکن است با سوء استفاده از این اطلاعات به ضرر شما عمل کنند و زخم‌های بیشتری بر دل‌تان بزنند.اگر نذری کرده‌اید و حالا به حاجت خود رسیده‌اید، حتماً باید آن را ادا کنید. ادای نذر نه فقط نشان‌دهنده وفای به عهد شماست بلکه نمادی از شکرگزاری برای برآورده شدن خواسته‌هایتان نیز محسوب می‌شود. این عمل می‌تواند روحیه شما را تقویت کند و احساس خوشبختی را در زندگی‌تان بیشتر نماید.

تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم | غزل شماره 330 حافظ

فال حافظ

منبع: پارسی دی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *