متن غزل شماره 55 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است
ز کارستانِ او یک شمه این است
جمالت مُعجِزِ حُسن است لیکن
حدیثِ غمزهات سحرِ مبین است
ز چشمِ شوخِ تو جان کی توان برد؟
که دایم با کمان اندر کمین است
بر آن چشمِ سیه صد آفرین باد
که در عاشق کُشی سِحرآفرین است
عجب عِلمیست عِلم هیئت عشق
که چرخِ هشتمش، هفتم زمین است
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد؟
حسابش با کرام الکاتبین است
مشو حافظ ز کیدِ زلفش ایمن
که دل برد و کنون در بندِ دین است
تفسیر فال
گوشهای از توانمندیها و استعدادهای خود را به نمایش بگذار، چرا که یقیناً مورد توجه و استقبال قرار خواهد گرفت و همگان از تو به نیکی یاد خواهند کرد. این عمل میتواند آغازگر یک حادثه شگفتانگیز باشد که کمتر از یک معجزه نیست؛ زیرا با نشان دادن قابلیتهای خود، زمینهای فراهم میآوری که پیشرفتهای بیشتری حاصل شود و کمالات تو بارورتر گردد. در این مسیر، همیشه از بلایا و مشکلات دور خواهی بود، اما لازم است همواره خود را به اصول ایمان و دین متصل نگهداری تا در برابر چالشهای زندگی قویتر بایستی. ایمان نه تنها محافظتکنندهای برای روح است، بلکه راهی برای رسیدن به موفقیتهای بزرگتر نیز خواهد بود.
منبع: پارسی دی