خیالِ نقشِ تو در کارگاهِ دیده کشیدم | غزل شماره 322 حافظ

متن غزل شماره 322 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.

خیالِ نقشِ تو در کارگاهِ دیده کشیدم
به صورتِ تو نگاری ندیدم و نشنیدم

اگرچه در طلبت هم عِنانِ باد شِمالم
به گَردِ سروِ خرامانِ قامتت نرسیدم

امید در شبِ زلفت به روزِ عمر نبستم
طمع به دورِ دهانت ز کامِ دل بِبُریدم

به شوق چشمهٔ نوشت چه قطره‌ها که فشاندم
ز لَعلِ باده‌فروشت چه عشوه‌ها که خریدم

ز غمزه بر دلِ ریشم چه تیرها که گشادی
ز غصه بر سرِ کویت چه بارها که کشیدم

ز کویِ یار بیار ای نسیمِ صبح غباری
که بویِ خونِ دلِ ریش از آن تراب شنیدم

گناهِ چشمِ سیاهِ تو بود و گردنِ دلخواه
که من چو آهویِ وحشی ز آدمی بِرَمیدم

چو غنچه بر سرم از کویِ او گذشت نسیمی
که پرده بر دلِ خونین به بویِ او بِدَریدَم

به خاکْ پایِ تو سوگند و نورِ دیدهٔ حافظ
که بی رخِ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم

تفسیر فال

برای دستیابی به ثروت و مال دنیا، هرگز نباید طمع ورزید؛ زیرا هر چه قدر که در پی طمع باشید، دارایی‌های شما به تدریج از دستانتان خارج می‌شود و از دست می‌رود. تمام نقشه‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی که برای رسیدن به این مال تدوین کرده‌اید، ممکن است به دلیل همین طمع بی‌پایه و اساس، بی‌ثمر بماند و در نهایت همه آن‌ها نقش بر آب شود. این مسئله تنها ناشی از رفتار خود شماست که نتوانسته‌اید تعادل را در زندگی حفظ کنید. اما همواره باید یادآور شد که نسیم رحمت الهی همچنان قادر است دل پرخون شما را التیام بخشد و آرامشی دوباره به آن ببخشد. با اراده‌ای قوی، تصمیم گرفته‌اید که تمامی امور زندگی‌تان را مانند روزهای نخستین بازسازی کنید؛ این عزم راسخ شما نوید موفقیت‌های آتی را می‌دهد. ان‌شاءالله با تلاش مستمر و توکل بر خداوند متعال، به خواسته‌ها و آرزوهایتان دست خواهید یافت.

خیالِ نقشِ تو در کارگاهِ دیده کشیدم | غزل شماره 322 حافظ

فال حافظ

منبع: پارسی دی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *