متن غزل شماره 261 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
درآ که در دلِ خسته توان درآید باز
بیا که در تنِ مُرده رَوان درآید باز
بیا که فُرقَتِ تو چشمِ من چُنان در بست
که فتحِ بابِ وصالت مگر گشاید باز
غمی که چون سپهِ زنگ، مُلکِ دل بگرفت
ز خیلِ شادیِ رومِ رُخَت زُدایَد باز
به پیشِ آینهٔ دل هر آن چه میدارم
بجز خیالِ جمالت نمینماید باز
بدان مَثَل که شب آبستن است روز از نو
ستاره میشِمُرَم تا که شب چه زاید باز
بیا که بلبلِ مطبوعِ خاطرِ حافظ
به بویِ گُلبُنِ وصلِ تو میسُراید باز
تفسیر فال
دل تنگی و خستگی روح و روان که گاه انسان را در بر میگیرد، بخشی از سفر زندگی است. این احساسات عمیق، اگرچه ممکن است در لحظاتی دشوار و طاقتفرسا به نظر برسند، اما همگی میتوانند درمان شوند. درهای وصال به روی تو باز خواهند شد و خوشبختی به آرامی همچون شعاعهای طلایی خورشید بر چهرهات لبخند خواهد زد. اکنون زمان آن رسیده است که خیالات منفی را کنار بگذاری و با دلی امیدوار منتظر وقوع اتفاقات دلنشین باشی؛ چرا که همهی این پیشامدها سرشار از خوبی و شادی خواهند بود. زندگی دارای فراز و نشیبهایی است، اما هر کدام از این تجربیات میتواند ما را به سمت روشنایی هدایت کند.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه