دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود | غزل شماره 210 حافظ

متن غزل شماره 210 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.

دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود
تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود

دل که از ناوَکِ مژگانِ تو در خون می‌گشت
باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود

هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی می‌داد
ور نه در کس نرسیدیم که از کویِ تو بود

عالَم از شور و شرِ عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیزِ جهان غمزهٔ جادویِ تو بود

منِ سرگشته هم از اهلِ سلامت بودم
دامِ راهم شِکَنِ طُرِّهٔ هندویِ تو بود

بِگُشا بندِ قَبا تا بِگُشایَد دلِ من
که گُشادی که مرا بود ز پهلویِ تو بود

به وفایِ تو که بر تربتِ حافظ بِگُذَر
کز جهان می‌شد و در آرزویِ رویِ تو بود

تفسیر فال

آفرین بر ایمان راسخ و اراده‌ی مستحکم تو که نه تنها می‌تواند جهانی را به هم بریزد، بلکه توانایی ساختن دنیایی بهتر و پر از خوبی‌ها را نیز در خود دارد. این قدرت نهفته در تو مانند نوری است که می‌تواند دام‌ها و موانع را بشکند و راهی تازه برای پیشرفت فراهم آورد. خداوند به خاطر همین همت، جدیت و ایمانی که در دل داری، همیشه راهت را روشن می‌کند و تو را در مسیر اهداف بلندپروازانه‌ات هدایت می‌نماید. با این حمایت الهی، مطمئناً به تمامی حاجات خود خواهی رسید، حتی اگر آرزویت در ابتدا عجیب یا غیرممکن به نظر برسد. این نشان‌دهنده‌ی این است که با داشتن عزم راسخ و ایمان راستین، هیچ هدفی دور از دسترس نیست و هر انسان توانایی تحقق رویاهایش را دارد.

دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود | غزل شماره 210 حافظ

فال حافظ

منبع: پارسی دی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *