روستای سریال پس از باران کجاست
نام روستایی که سریال پس از باران در آنجا فیلمبرداری شده است “جوکندان” در شهرستان تالش میباشد روستایی که از سال 1379 در زمان فیلمبرداری سریال پس از باران تا کنون تغییرات زیادی کرده است و ویلاهای زیادی در این روستا ساخته شده است و به عبارتی دیگر نامش را نمیتوان روستا گذاشت بلکه باید به آن ویلا سرا گفت.
تغییرات عجیب روستا با ساخت ویلا
بعد از ۲ دهه، در یکی از سایتهای فروش اینترنتی عمارتی تاریخی ـ که سریال پس از باران در آن بازی شدـ برای اجاره دادن قرار گرفته است. دلهره تخریب بنا، ما را به «دهستان جوکندان تالش» کشاند.
به قصد دیدن عمارتی که هنوز صدای شادروان «فریدون پوررضا» را در خود نهفته دارد. صدای حزنانگیزی که ظلم دوران ارباب رعیتی را با سروده شادروان «محمدولی مظفری کجیدی» فریاد میکشید. پوررضا پس از سریال گفته بود: «این صدا فریاد جوامع شهرزده هم بود. فریاد علیه کسانی که بر سر ما خراب شدند و موسیقی محلی ما را از بین بردند. »
شهرستان هشتپر، دهستان جوکندان «روستای ترک محله» دسترسی آسانی برای دیدن ۲ عمارت با معماری بومی غرب گیلان دارد. به جز این یک بقعه در این روستا هست که دستخوش نوسازیهای نشده است.
عمارت زیبای خاندان میرمسعودیها، از اعقاب شیخ صفیالدین اردبیلی، لابه لای درختان به بار نشسته کیوی پنهان مانده است. این عمارت ۲ طبقه، هنوز زیبایی سریال پس از باران را در خود نهفته دارد؛ دیوارهای کرم رنگ، درب و پنجرههای قهوهای، سقفی با لتههای چوب، تالار شرقی با ستونهای چوبی و سر ستونهای تراشخورده، نردههای ضربدری ایوان، تزئینات دامنه و لبه شیروانی و پنجرههای چوبی که رو به کوه و جلگه باز میشود.
اما از درختان تنومندی که در سریال میدیدیم، خبری نیست. تنشان بریده و به جای آن نهال کیوی نشاندهاند.
«فرزام میرمسعودی» مالک فعلی عمارت، پذیرای مهمانهای ناخوانده است. بار نخستش نیست. از وقتی سریال «پس از باران» پخش شده، بیش از آنکه متولیان فرهنگی و میراثی استان به یاد عمارت «بازماندگان خاندان شیخ صفیالدین اردبیلی در تالش» باشند؛ مخاطبان این سریال به دیدنشان رفتهاند.
معذور است از اینکه نمیتواند تمام اتاقها را نشانمان دهد، بخشی از خانه اجاره داده شده است. از ۵ اتاق طبقه بالا که ۹ در تو در تو دارد، و ۲ اتاق پایین و تالار طبقه همکف، چند تایی را نشانمان میدهد.
اتاقی که متعلق به همسر اول ارباب در سریال پس از باران بود؛ طبقه بالایی است. شومینه اتاق خانم بزرگ، سو سو نمیزند، طاقچههای ایوان و اتاقها دیگر ترمهپوش نیست و سالهاست سوسوی چراغ نفتی و شمع به خود ندیده اما پردههای حریر هنوز پابرجاست. کمدی که در آینهای داشت و تصویر غمزده «کتایون ریاحی» را در خود قاب میگرفت؛ همچنان دست نخورده مانده است. کف طبقه دوم، تختهپوش و سقف عمارت لمبه کوبی است. راهرو و یکی از اتاقهای طبقه همکف که در سریال مطبخ شده بود، حالا دیگر عطر غذای محلی تالش«باسترما و لونگی» را نمیدهد.