ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی | غزل شماره 485 حافظ

متن غزل شماره 485 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.

ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی

بوی یک‌رنگی از این نقش نمی‌آید خیز
دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی

سفله‌طبع است جهان، بر کَرَمَش تکیه مکن
ای جهان‌دیده، ثباتِ قدم از سفله مجوی

دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی

شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی

روی جانان طلبی، آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی

گوش بگشای که بلبل به فغان می‌گوید
خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی

گفتی از حافظ ما بوی ریا می‌آید
آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی

تفسیر فال

حال که همه چیز مهیا و فراهم شده است، به خوشی بپرداز و این روزها را به عنوان فرصتی گرانبها غنیمت بشمار. درهای رحمت و برکت به سویت گشوده شده‌اند و در این لحظات شگفت‌انگیز، بهره‌مندی از نعمت‌ها می‌تواند زندگی‌ات را متحول کند. اما باید مراقب باشی که کبر و غرور، که ممکن است ناشی از این خوشحالی باشد، تو را غافل نسازد؛ زیرا باید بدانیم که خوشی‌ها نیز مانند هر چیز دیگری در زندگی موقت بوده و ماندگار نیستند. بنابراین، از این روزهای شیرین به بهترین نحو استفاده کن و آن‌ها را پلی برای ساختن فرداهایی بهتر قرار بده. تلاش کن تا با استفاده از تجربیات مثبت امروز، مسیر روشن‌تری برای آینده خود ترسیم کنی.

ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی | غزل شماره 485 حافظ

فال حافظ

منبع: پارسی دی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *