متن غزل شماره 428 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستیش کردم روانه
نگار می فروشم عشوهای داد
که ایمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمان ابرو شنیدم
که ای تیر ملامت را نشانه
نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
که بندد طرف وصل از حسن شاهی
که با خود عشق بازد جاودانه
ندیم و مطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه
بده کشتی می تا خوش برانیم
از این دریای ناپیداکرانه
وجود ما معماییست حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه
تفسیر فال
نیرنگها و حیلههایی که به طور هدفمند و برنامهریزی شده علیه شما به کار گرفته شدهاند، یکی پس از دیگری خنثی شدهاند و این پیروزی نشانهای از قدرت و حکمت خداوند است. ناراحتیها و ملامتهای شما، که ممکن بود مانند سایهای سنگین بر زندگیتان حاکم باشد، اکنون به پایان رسیده است. شما با ارادهی قوی خود تصمیم گرفتهاید که غم و اندوه را از دل خود دور کنید و به سمت روشنایی گام بردارید. در این مسیر تحول، ممکن است همچنان به دنبال حل معماهایی باشید که پیچیدگیهای خاص خود را دارند و انتظار میرود که حل آنها زمان بیشتری نیاز داشته باشد. در واقع، هر معما نیازمند صبر و تفکر عمیق است تا بتوان به ریشههای آن دست یافت و راهحلهای مناسب را پیدا کرد.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه