متن غزل شماره 358 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
غمِ زمانه که هیچش کَران نمیبینم
دَواش جز مِیِ چون ارغوان نمیبینم
به تَرک خدمتِ پیرِ مُغان نخواهم گفت
چرا که مصلحتِ خود در آن نمیبینم
ز آفتابِ قَدَح ارتفاعِ عیش بگیر
چرا که طالعِ وقت آن چُنان نمیبینم
نشانِ اهل خدا عاشقیست، با خود دار
که در مشایخِ شهر این نشان نمیبینم
بدین دو دیدهٔ حیران من هزار افسوس
که با دو آینه رویش عیان نمیبینم
قدِ تو تا بِشُد از جویبارِ دیدهٔ من
به جایِ سرو جز آبِ روان نمیبینم
در این خُمار کَسَم جرعهای نمیبخشد
ببین که اهل دلی در میان نمیبینم
نشانِ مویِ میانش که دل در او بستم
ز من مَپرس که خود در میان نمیبینم
من و سفینهٔ حافظ که جز در این دریا
بضاعت سخن دُرفشان نمیبینم
تفسیر فال
چرا فکر میکنید که غم دلتان پایانی ندارد و شما در این وادی تاریک به سر میبرید؟ باید بدانید که دوای دردهای روحی و عاطفیتان در نزد خداوند متعال نهفته است. راز و نیاز کردن با خداوند، نوعی آرامش عمیق را برای دلهای مضطرب به ارمغان میآورد و میتواند از شدت آلام روحی شما بکاهد. افسوس خوردن بر گذشته، نه تنها کمکی به بهبود وضع شما نمیکند بلکه بار بیشتری از اندوه را بر دوش شما میگذارد.در این شرایط، احساس تنهایی ممکن است عمیقتر شود و گویی راه خود را در زندگی گم کردهاید. اما وقت آن رسیده است که از این حالت ساکن بیرون بیایید. برخیزید و همچون آبی روان که به سمت جلو حرکت میکند، با نشاط و انرژی تلاش کنید تا مشکلاتتان را شناسایی کرده و برای حل آنها اقدام کنید. ناامیدی را کنار بگذارید و با امیدواری قدم بردارید؛ انشاءالله بر مشکلات غلبه خواهید کرد.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه