متن غزل شماره 217 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گِردابی چو میافتادم از غم
به تدبیرش امیدِ ساحلی بود
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که اِستِظهارِ هر اهلِ دلی بود
ز من ضایع شد اندر کویِ جانان
چه دامنگیر یا رب منزلی بود
هنر بیعیبِ حِرمان نیست لیکن
ز من محرومتر کِی سائلی بود؟
بر این جانِ پریشان رحمت آرید
که وقتی کاردانی کاملی بود
مرا تا عشق تعلیمِ سخن کرد
حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکتهدان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
تفسیر فال
فکر میکنی که شاید هیچکس به حرفهایت گوش نمیدهد و از مشکلاتی که در زندگی با آنها دستوپنجه نرم میکنی، بیخبر است. احساس میکنی که کسی نمیتواند تو را از گرداب عمیق غم و اندوهی که در آن غرق شدهای، نجات دهد و شاید به نظر برسد که به حال خود رها شدهای. اما باید بدانی که همهی این مسائل و چالشها بخشی از مصلحت الهی است و تو در حال امتحان شدنی هستی که خداوند برای تو مقرر کرده است. با این حال، رحمت بیپایان خداوند همواره شامل حال تو خواهد بود و در نهایت کاردانی و خرد تو را نجات خواهد داد. لازم است به یاد داشته باشی که همهی این مصائب تنها به خاطر جهل خودت نسبت به شرایط زندگی یا عدم شناخت درست از تواناییهای درونیات بوده است. بنابراین، با آگاهی بیشتر و پذیرش این واقعیتها، میتوانی به سمت تغییرات مثبت گام برداری و از هر تجربهای درس بگیری.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه