چو دست بر سرِ زلفش زنم به تاب رَوَد | غزل شماره 221 حافظ

متن غزل شماره 221 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.

چو دست بر سرِ زلفش زنم به تاب رَوَد
ور آشتی طلبم با سرِ عِتاب رَوَد

چو ماهِ نو رَهِ بیچارگانِ نَظّاره
زَنَد به گوشهٔ ابرو و در نقاب رود

شبِ شراب خرابم کُنَد به بیداری
وگر به روز شکایت کنم به خواب رود

طریقِ عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
بیفتد آن که در این راه با شتاب رود

گدایی درِ جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایهٔ این در به آفتاب رود؟

سوادِ نامهٔ مویِ سیاه چون طی شد
بَیاض کم نَشَوَد گر صد انتخاب رود

حباب را چو فِتَد بادِ نخوت اندر سر
کلاه داریَش اندر سرِ شراب رود

حجابِ راه تویی حافظ از میان برخیز
خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود

تفسیر فال

هر تیری که در این مسیر می‌زنی، به سنگ می‌خورد و تو را از رسیدن به مراد دل دور می‌کند. در این دنیای پیچیده و گاهی ناامیدکننده، ممکن است برای سرگرمی دست به کارهایی بزنی که پس از مدتی بسیار زود متوجه پشیمانی ناشی از آن‌ها شوی. هرگز تصور نمی‌کردی که راه عشق، با چالش‌ها و دشواری‌های بی‌شماری همراه باشد. این راه نه تنها شگفت‌آور بلکه پر از موانع و آزمایش‌هایی است که انسان را به تفکر وا می‌دارد. اکنون وقت آن است که با نگاهی عمیق‌تر به ذات عشق بپردازی و از خداوند بخواهی تا مسیر روشن حقیقت را پیش روی تو قرار دهد؛ تا بتوانی با آرامش بیشتری به معشوق دلخواهت نزدیک شوی و دوستی خود را بر پایه‌ای محکم بنا کنی.

چو دست بر سرِ زلفش زنم به تاب رَوَد | غزل شماره 221 حافظ

فال حافظ

منبع: پارسی دی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *