متن غزل شماره 124 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
آن که از سُنبُلِ او، غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عِتابی دارد
از سَرِ کُشتهٔ خود میگذری همچون باد
چه توان کرد؟ که عمر است و شتابی دارد
ماهِ خورشید نُمایَش ز پسِ پردهٔ زلف
آفتابیست که در پیش سَحابی دارد
چشمِ من کرد به هر گوشه روان سیلِ سرشک
تا سَهی سَروِ تو را تازهتر آبی دارد
غمزهٔ شوخِ تو خونم به خطا میریزد
فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد
آب حَیوان اگر این است که دارد لبِ دوست
روشن است این که خِضِر بهره سرابی دارد
چشمِ مخمورِ تو دارد ز دلم قصدِ جگر
تُرک مست است مگر میلِ کبابی دارد
جانِ بیمارِ مرا نیست ز تو روی سؤال
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
کِی کُنَد سویِ دلِ خستهٔ حافظ نظری
چشمِ مستش که به هر گوشه خرابی دارد
تفسیر فال
گذشت داشته باشید. عفو با بزرگان است و در حقیقت، این عمل نشانه بزرگواری و انسانیت است. لذتی که در عفو و بخشش وجود دارد، به هیچ وجه قابل مقایسه با احساس تلخی انتقام نیست. عمر مانند بادی میگذرد؛ لحظات به سرعت از دست میروند و ما تنها با یادگاریهایی از خود باقی خواهیم گذاشت. بنابراین، فرصت را از دست ندهید و سعی کنید هر روز را به بهترین شکل ممکن سپری نمایید. همچنین، دل خستهای را به دست آورید؛ زیرا ثوابی بالاتر از این عمل انسانی و رحمتآمیز وجود ندارد که بتواند آرامش خاطر شما را تأمین کند و روحتان را تقویت کند.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه