اگر آن طایرِ قدسی ز دَرَم بازآید | غزل شماره 236 حافظ

متن غزل شماره 236 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.

اگر آن طایرِ قدسی ز دَرَم بازآید
عمرِ بگذشته به پیرانه سرم بازآید

دارم امّید بر این اشکِ چو باران که دگر
برقِ دولت که بِرَفت از نظرم بازآید

آن که تاجِ سرِ من خاکِ کفِ پایش بود
از خدا می‌طلبم تا به سرم بازآید

خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز
شخصم ار بازنیاید خبرم بازآید

گر نثارِ قدمِ یارِ گرامی نکنم
گوهرِ جان به چه کار دگرم بازآید؟

کوسِ نو دولتی از بامِ سعادت بزنم
گر ببینم که مَهِ نوسفرم بازآید

مانِعَش غلغلِ چنگ است و شکرخوابِ صَبوح
ور نه گر بشنود آهِ سحرم بازآید

آرزومندِ رخِ شاهِ چو ماهم حافظ
همتی تا به سلامت ز درم بازآید

تفسیر فال

فکر می‌کنی که روزگار بدترین و تلخ‌ترین چهره‌ی خود را به تو نمایان کرده است، به گونه‌ای که نه تنها دیگران به تو اعتماد ندارند بلکه احترامی نیز برایت قائل نیستند. این احساس ناامیدی و تنهایی ممکن است گاهی اوقات غیرقابل تحمل شود، اما در عین حال نشانه‌ای از اراده‌ی قوی تو برای بازگرداندن روزهای خوب و دولت از دست رفته‌ات نیز هست.تمایل تو برای فدا کردن جان خود در راه رسیدن به آرمان‌های بزرگت نشان‌دهنده‌ی عمق عشق و تعهدی است که نسبت به اهداف خود داری. این رویکرد نه تنها شجاعت می‌طلبد بلکه نیازمند پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی نیز هست. طبیعی است که مسیر دستیابی به اهداف بلندپروازانه سخت و پرچالش باشد؛ اما با تکیه بر همت و اراده‌ی خستگی‌ناپذیر تو، می‌توان تمام موانع را پشت سر گذاشت و کارها را آسان‌تر کرد.در واقع، زندگی مانند یک سفر دشوار است که در آن هر گام کوچک می‌تواند سرنوشت ساز باشد. اگر با ایمان، صبر و تلاش مستمر پیش بروی، خواهی دید که حتی سنگین‌ترین بارها نیز قابل حمل خواهند بود. بنابراین، امید را نباید از دست داد؛ زیرا هر تغییر بزرگی از عزم راسخ انسان‌ها آغاز می‌شود.

اگر آن طایرِ قدسی ز دَرَم بازآید | غزل شماره 236 حافظ

فال حافظ

منبع: پارسی دی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *