متن غزل شماره 437 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی
شرح جمال حور ز رویت روایتی
انفاس عیسی از لب لعلت لطیفهای
آب خضر ز نوش لبانت کنایتی
هر پاره از دل من و از غصه قصهای
هر سطری از خصال تو و از رحمت آیتی
کی عطرسای مجلس روحانیان شدی
گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی
در آرزوی خاک در یار سوختیم
یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی
ای دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت
صد مایه داشتی و نکردی کفایتی
بوی دل کباب من آفاق را گرفت
این آتش درون بکند هم سرایتی
در آتش ار خیال رخش دست میدهد
ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی
دانی مراد حافظ از این درد و غصه چیست
از تو کرشمهای و ز خسرو عنایتی
تفسیر فال
قصهی زندگیتان بسیار زیبا و پرحکایت است، همچون یک کتاب پر از داستانهای جذاب و آموزنده که هر ورق آن دنیایی از احساسات و تجربیات را در خود نهفته دارد. گاهی اوقات، آنقدر شیرین است که مانند یک لطیفهی دلنشین از آن یاد میکنید؛ لحظاتی که شور و شوق جوانی را دوباره در وجودتان زنده میکند و شما را به یاد روزهای خوش گذشته میاندازد. اما در عین حال، گاهی نیز چنان غصه و اندوهی در این داستان موج میزند که تاب تحملش برای شما دشوار میشود. احساساتی چون فقدان، حسرت، و پشیمانی بر دل سنگینی میکند؛ چراکه ممکن است قدر آنچه را که داشتید ندانستید و اکنون دلتنگی ناشی از فراق آن لحظات خوش را با تمام وجود حس کنید. آرزویتان تنها رهایی از این غمها و دردهاست، امید به اینکه عنایت خداوند متعال به شما کمک کند تا این بار سنگین بر دوش شما سبکتر شود و شما بتوانید دوباره به زندگی با شادابی نگاه کنید.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه