متن غزل شماره 315 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
به غیر از آن که بِشُد دین و دانش از دستم
بیا بگو که ز عشقت چه طَرْف بَربَستَم
اگر چه خَرمَنِ عمرم غمِ تو داد به باد
به خاک پایِ عزیزت که عهد نشکستم
چو ذَرِّه گرچه حقیرم ببین به دولتِ عشق
که در هوایِ رُخَت چون به مِهر پیوستم
بیار باده که عمریست تا من از سَرِ اَمن
به کُنجِ عافیت از بهرِ عیش نَنشَستَم
اگر ز مردمِ هشیاری ای نصیحتگو
سخن به خاک مَیَفکَن چرا که من مستم
چگونه سر ز خجالت برآورم بَرِ دوست
که خدمتی به سزا برنیامد از دستم
بسوخت حافظ و آن یارِ دلنواز نگفت
که مَرهمی بفرستم که خاطرش خَستم
تفسیر فال
یارتان، هرچند که از نظر مادی در مضیقه و تنگدستی قرار دارد، اما باید اذعان کرد که او انسانی بسیار مهربان و وفادار است. این وفاداری او به شما نشاندهنده عمق احساسات و تعهدش نسبت به شماست. به او اعتماد کنید؛ زیرا او تمام خوشیها و لذتهای زندگی را بر خود حرام کرده است تا بتواند با تمام وجود به سعادت و خوشبختی شما کمک کند. در واقع، ایثارگریهایی که او انجام میدهد گویای عشق بیپایانش نسبت به شماست.در عین حال، در مسیر رسیدن به حاجات و نیازهای روزمرهتان نیز میتوانید حمایت و یاریاش کنید. اگرچه ممکن است او گاهی اوقات با گفتن اینکه شرمنده است ابراز خجالت کند، اما لازم است که همچنان از همدلی و یاری خود دریغ نکنید. این همکاری میتواند رابطه شما را مستحکمتر کرده و نشان دهد که محبتها دوطرفه هستند. بنابراین، با همدلی بیشتری در کنار یکدیگر بایستید تا زندگی شیرینتری را تجربه کنید.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه