بیوگرافی استر و مردخای همسر خشایار شاه
استر و مردخای، دختر ابیهیل ، تبعیدی ساکن شوش و به عنوان قهرمان کتاب استر مطرح میشود. اسم استر برآمده از کلمه سومری و بابلی اشتوره یا ایشتار به معنای ستاره میباشد.
وی یکی از افرادی به شمار میرود که به عنوان هدسه مطرح شده است، گواهی بر اینکه یهودیان مثل قهرمانهای کتاب دانیال دو اسم داشتهاند. وی در بچگی یتیم بوده و پسر عموی او مردخای، سرپرستی او را بر عهده گرفته و او وی را بزرگ نموده است.
بعضی اسم استر را فارسی و از ریشه ستاره یا اختر بیان میکنند و اینکه گویا اسم استر از ستاره زهره که در یونانی است مطرح میشود، ریشه گرفته است. استر در عبری به معنای پوشانده شدن میباشد و بعضی یهودیان بیان کردهاند که به خاطر دین و نژادش را از پادشاه پنهان نمود، وی را استر نامیدند و اینکه امکان دارد استر از کلمه اکدی ایشتار که در خاورمیانه به عنوان ایزدبانو او را پرستش می کردند، برآمده باشد.
ریشه اسم عبرانی وی هدسه را به صورت معمول به معادل عبری درخت مورد نسبت دادند، ولی ریشهشناسیهای سایرین هم پیشنهاد شدند.
ماجرای ازدواج استر و مردخای با خشایار شاه
خشایارشا با دختری از یهود به نام استر، که خواهرزاده یکی از درباریان یعنی مردخای بود، ازدواج کرد (دختر عموی او استر نام داشت). به این ترتیب یهودیان در دربار خشایارشاه نفوذ زیادی پیدا کردند. در این بین، شخصی به نامهامان که او نیز از درباریان با نفوذ و پرقدرت بود، نسبت به نفوذ روزافزون یهودیان بیمناک بود و از این رو فرمان قتل مردخای را از خشایارشا گرفت.
اما مردخای به وسیله استر همسر خشایارشا، درخواست پس گرفت و ابطال دستور را کردند. اما پادشاه ایران حکم خود را غیرقابل ابطال دانست؛ و گفت که برگشت دادنی نیست. و به جای آن حکم جدیدی صادر کردند که براساس آن دفاع از جان که تا آن زمان بر اساس حکم قبلی پادشاه غیرقانونی قلم داد میشد اکنون قانونی بود. بدین ترتیب خشایارشا به یهودیانی که در هر شهری بودند، اجازه داد که جمع شوند و از جان خود دفاع نمایند.
در دربار شاه اخشورش «به روایتی خشایارشا»، پادشاه هخامنشی که بر ۱۲۷ ایالت فرمان میراند، مهمانی برپا شد و شاه در حالی که مست بود، ملکه وشتی را به مهمانی دعوت کرد تا زیباییش را به رخ مهمانها بکشد. ملکه حاضر نشد این کار را کند و شاه با مشاوره مردخای، قصد نمود که وی را عزل نماید و به قتل برساند و فرد دیگری را جایگزین وی کند.
در پیگیری برای پیدا کردن یک دختر به جای ملکه، دخترهای بسیار زیبا و باکره را به قصر برای انتخاب شدن آوردند. یکی از این دخترها هدسه یا همان استر، دختر یتیم از نسل تبعید شدگان یهودی که به عنوان ملکه انتخاب شد.
بر اساس یادگیری پسر عموی وی «مردخای» وی هیچ حرفی از ایل و تبار خود نزد. در این قصه بیان میشود که مردخای یک توطئه را که دو فرد از خواجه سرایان ضد شاه ترتیب داده بودند را کشف مینماید و همین امر مدتها بعد سبب ترفیع او به مشاور شاه میشود.
وزیر هخامنشی به اسم هامان بن همداتای اجاجی که از جاسوسیهای استر و دشمنی او نسبت به غیر یهود خبردار میباشد، این امر را اول به خود استر در حضور شاه هشدار میدهد که دیگر جاسوسی نکند و به فکر تمامی مردم باشد، استر مردخای را از این موضوع با خبر نموده و وی هم از استر درخواست میکند که حکم اعدام هامان را دریافت کند.
استر پادشاه را با هامان به دو مهمانی فرا میخواند. پس از آن استر در مهمانی دوم به پادشاه بیان میکند که یهودی میباشد و هامان تصمیم دارد که قوم یهود را از بین ببرد.
پس از آن پادشاه از هامان بن همداتای اجاجی بسیار عصبانی میشود و به فرمان وی اعدام میشود و در ادامه استر یک حکم از شاه دریافت میکند که به خاطر آن ۷۷ هزار شخص از دشمنان یهودیان در امپراتوری هخامنشی به قتل میرسند که آن روز بیست و سوم ماه سوم یعنی سیوان بود.
پرداختن و آراستن استر به زیباسازی اش، در یکی از آخرین نوشتههای آلبرایت مورد مباحث جای گرفته. نظرش، عودسوزی را که در لاخیش پیدا شده است. بایستی با اجاقهای آرایشی عربها مقایسه نمود، که نه فقط بدن بانوان، بلکه لباسهای آنها را هم به بوی خوش کندر معطر مینمود.
بعضی استر را نژاد قبیله بنیامین و از اقوام شاول بیان کردهاند، در حالی که برخی از مفسرین تورات هم بر ایرانی الاصل بودن وی تاکید دارند.
برگ بیان میکند: آشنا شدن نویسنده با جنبههای عمومی و خصوصی زندگی در دوره هخامنشیان هم بر اعتبار داستان وی افزوده است. اطلاعات دقیق این داستان از آداب و دربار و دستگاه دیوانی ایران به اعتبار آن میافزاید.