متن غزل شماره 101 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بیبنیاد
زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد
گره ز دل بگشا وز سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد
ز انقلابِ زمانه عجب مدار که چرخ
از این فسانه هزاران هزار دارد یاد
قدح به شرطِ ادب گیر زان که ترکیبش
ز کاسهٔ سرِ جمشید و بهمن است و قباد
که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟
که واقف است که چون رفت تخت جم، بر باد؟
ز حسرتِ لبِ شیرین هنوز میبینم
که لاله میدمد از خونِ دیدهٔ فرهاد
مگر که لاله بدانست بیوفاییِ دهر
که تا بزاد و بِشُد، جامِ می ز کف نَنَهاد
بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم
مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد
نمیدهند اجازت مرا به سِیرِ سفر
نسیمِ بادِ مُصَلّا و آبِ رُکن آباد
قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ
که بستهاند بر ابریشمِ طرب دلِ شاد
تفسیر فال
در دنیای رویاها و خیالپردازیها غرق شدهای، به طوری که گویی در دریایی از آرزوهای بیپایان شنا میکنی. آرزوهایت همچون ستارههایی در آسمان شب، دور و دراز و دست نیافتنی به نظر میرسند. وقت گرانبهای خود را صرف تصورات و خواستههای غیرواقعی میکنی، در حالی که واقعیت زندگی باید اولویت اصلی تو باشد. هیچکس آنقدر عمر نمیکند که بتواند به تمامی آرزوهایش دست یابد؛ این حقیقت تلخ اما واقعی است. بنابراین، همین چند صباحی را که برای زیستن در این دنیا داری، با تمام وجودت جشن بگیر و از لحظات زندگی خود لذت ببر. آنچه شایستهی توست و باید تقدیرت باشد، حتماً روزی به سراغت خواهد آمد، اما تنها زمانی که با آغوش باز آمادهی پذیرش آن باشی.
منبع: پارسی دی