متن غزل شماره 88 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
شنیدهام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت
فِراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
حدیثِ هولِ قیامت که گفت واعظِ شهر
کنایتیست که از روزگارِ هجران گفت
نشانِ یارِ سفرکرده از کِه پُرسم باز
که هر چه گفت بَریدِ صبا پریشان گفت
فغان که آن مهِ نامهربانِ مِهرگُسِل
به تَرکِ صحبت یاران خود چه آسان گفت
من و مقامِ رضا بعد از این و شُکرِ رقیب
که دل به دردِ تو خو کرد و ترکِ درمان گفت
غمِ کهن به میِ سالخورده دفع کنید
که تخم خوشدلی این است پیرِ دهقان گفت
گره به باد مزن گرچه بر مراد رود
که این سخن به مَثَل باد با سلیمان گفت
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
تو را که گفت که این زال تَرک دَستان گفت؟
مزن ز چون و چرا دم که بندهٔ مُقبِل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
که گفت حافظ از اندیشهٔ تو آمد باز؟
من این نگفتهام آن کس که گفت بُهتان گفت
تفسیر فال
تهمتی به شما زدهاند که ریشه در کینه و دشمنی دارد. این اتهام ناگوار، بار سنگین درد هجر و جدایی را بر دوش شما میگذارد و ممکن است احساس تنهایی و غم را در دل شما ایجاد کند. اما در چنین شرایط دشواری، به ویژه زمانی که با ناملایمات روبرو هستید، باید همواره به رضایت خداوند تن دهید و ایمان داشته باشید که او بهترین راهها را برای بندگانش مقدر کرده است. مطمئن باشید که پاداش خوبیها و ثوابی که در طول زندگی خود کسب کردهاید، قطعاً در جایی دیگر نصیب شما خواهد شد؛ این پاداشها ممکن است به شکل آرامش روحی یا موفقیتهای دیگر نمایان شوند.همچنین لازم است تأکید کنم که سخنان خود را بر اساس فرضیات و تردیدها بنا نکنید، چرا که این نوع نگرش میتواند بر علیه خودتان مورد استفاده قرار گیرد. بهتر است از قضاوتهای شتابزده بپرهیزید و با تفکر عمیقتر به مسائل نگاه کنید. بذر خوبی بکارید تا شاهد رویش بهترینها در زندگیتان باشید؛ زیرا هر عمل نیکویی، نه تنها نتیجهای مثبت برای خودتان بلکه تأثیرات مثبتی نیز بر اطرافیان خواهد گذاشت.
منبع: پارسی دی