متن غزل شماره 145 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟
تو نیز باده به چنگ آر و راهِ صحرا گیر
که مرغ نغمهسُرا سازِ خوشنوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُن
که بادِ صبح نسیمِ گرهگشا آورد
رسیدنِ گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کَش آمد، سَمَن صفا آورد
صبا به خوشخبریِ هُدهُدِ سلیمان است
که مژدهٔ طرب از گلشنِ سبا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمهٔ ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
مریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد
به تنگچشمیِ آن تُرکِ لشکری نازم
که حمله بر منِ درویشِ یک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون به طوع کُنَد
که اِلتِجا به درِ دولتِ شما آورد
تفسیر فال
همه چیز به خیر و خوبی تمام خواهد شد و این اطمینان قلبی را در خود حفظ کن. عجله نکن، زیرا گره از کار بستهی تو به زودی باز خواهد شد و موانع پیشرو برطرف خواهند گردید. یک خبر خوشایند در راه است که میتواند تحولاتی مثبت را برای تو به ارمغان بیاورد؛ پس صبر داشته باش و منتظر بمان. با شنیدن این خبر مسرتبخش، بیماریات نیز شفا خواهد یافت و زندگیات دوباره رنگ و بوی امید را به خود خواهد گرفت. اما یادت باشد که نذری که کردهای حتماً باید ادا شود؛ زیرا این عمل نشانهای از وفاداری تو به آرزوهایت است. وعدهای هم که دادهای، باید بجا آورده شود؛ چراکه دولت دو، یا همان نعمتهای الهی، در خانهی شماست و نشانههایی از برکت در زندگیتان نمایان خواهد شد.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه