بیوگرافی ابراهیم اشرفی همسر ماهچهره خلیلی بازیگر +اینستاگرام و شغل همسر ماه چهره خلیلی را در ادامه این بخش از مجله شبونه مشاهده نمایید.
بیوگرافی ابراهیم اشرفی
آقای ابراهیم اشرفی در سال ۱۳۵۳ در شهر تهران چشم به جهان گشوده و همسر خانم ماه چهره خلیلی بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون ایران است
آقای اشرفی فیلمبردار و بازیگر سینما می باشد
بیشتر فعالیت هنریاش داد عرصه فیلم برداری بوده و از مدیران فیلمبرداری مطرح کشورمان به حساب می آید
همسر و فرزند
در سال ۱۳۹۳ با خانم ماشق خلیلی بازیگر ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها یک فرزند پسر به نام پرواز می باشد که در سال ۱۳۹۵ به دنیا آمده است
از مهمترین کارهای آقای ابراهیم اشرفی که در زمینه فیلمبرداری حضور داشته می توان به فیلم عشق استشهادی برای خدا و مواجهه و حقیقت گمشده و بانوی من و گاوخونی اشاره کرد
خانم خلیلی در برنامه دورهمی با حضور پیدا کرده بود و درباره ماجرای آشنایی بعد از ازدواجش با همسرش را مهران مدیری گفتگو کرد.
ماجرای خواستگاری آنها به صورت اینترنتی بوده و به شکل متفاوت مراسم خواستگاری آنها برگزار شده است
* زندگی شما یک اتفاق عاشقانه است یا این عشق قرار است در طول زندگی به وجود بیاید؟
ماهچهره خلیلی : رابطه ما اگرچه قبل از ازدواج عمر بلندی نداشت، اما به جایی رسیدیم که حس کردیم نمیتوانیم بدون هم ادامه دهیم و باید وارد زندگی مشترک شویم. آنقدر نقاط و اهداف مشترک بین ما وجود داشت که از یک جایی به بعد حس نمیکردم ابراهیم یک انسان غریبه است، بلکه او را جزوی از وجود خودم میدانستم. بیشک بدون عشق این زندگی شکل نمیگرفت.
* چه کسی برای اولین بار حرف ازدواج را پیش کشید؟
ابراهیم: به رسم معمول پیشنهاد از طرف من مطرح شد. مدتها بود که تصمیم خودم را گرفته بودم و میخواستم موضوع ازدواج را مطرح کنم. ماهچهره تهران نبود و در شهرستان مشغول فیلمبرداری بود که حلقه نامزدی سفارش دادم و منتظر فرصت خوبی بودم تا به شکلی خاص از او خواستگاری کنم.
ماهچهره: ابراهیم خیلی سنتی جلو رفت. من در جریان سفارش حلقه نبودم. از طرف دیگر، جالب است بدانید که ابراهیم پیش از سفارش حلقه، بدون اینکه من مطلع شوم با پدر و مادرم صحبت کرده بود و از آنها اجازه خواسته بود تا از من خواستگاری کند.
ابراهیم: ماهچهره از شهرستان برگشت و من هم دنبال فرصتی بودم که بتوانم خواستگاری خاصی از ماهچهره داشته باشم. حتی یک بار که به همراه ماهچهره، خواهرش (گلچهر) و باجناقم (بهنام) به کیش رفتیم، تصمیم گرفتم زیر آب و با لباس غواصی حلقه را به ماهچهره بدهم و از او خواستگاری کنم که البته خوب شد این اتفاق نیفتاد… (خنده).
ماهچهره: بعدها که فهمیدم ابراهیم قصد داشته به این شکل موضوع خواستگاری را مطرح کند، گفتم خدا را شکر که این کار را نکردی، چون لوازم غواصی خیلی دست و پای آدم را میگیرد (خنده)
* پس در نهایت ماجرای این خواستگاری خاص به کجا ختم شد؟
ابراهیم: در فرصتهای مختلف قصد داشتم موضوع را با ماهچهره در میان بگذارم و صحبت ازدواج را پیش بکشم اما هر بار اتفاقی میافتاد و نمیتوانستم این کار را انجام بدهم. تا اینکه بدون مقدمه گفتم، من دیگر نمیتوانم صبر کنم، همسر من میشوی؟(خنده)
* و واکنش ماهچهره بعد از گرفتن حلقه چی بود؟
ابراهیم: برای چند لحظه شوکه شده بود و نفس نمیکشید. بعد هم اشک شوق در چشمانش حلقه زد…
ماهچهره خلیلی : آره گریهام گرفت چون واقعا فکر نمیکردم اینقدر زود به جایی برسیم که هر دو نفرمان مایل به ازدواج باهم باشیم. گریهام به این دلیل بود که خیلی دوست داشتم بگویم آره! ابراهیم از من پرسید با من ازدواج میکنی؟ من هم در پاسخ گفتم هیچ چیز در دنیا برایم خوشحالکننده تر از این نیست که همسر تو باشم!!
* از مراسم ازدواجتان برایمان بگویید.
ماهچهره: بین خواستگاری تا روز عروسی فقط سه ماه فاصله بود و به دلیل اینکه قراردادهای کاری داشتیم تصمیم گرفتیم زودتر مراسم ازدواج را بر پا کنیم تا این جشن با کارمان تداخل پیدا نکند. مراسم ازدواج ما به دلیل اینکه اقوام و خانوادهام خارج از کشور زندگی میکنند، در ایران برگزار نشد و این جشن را همراه با ۵۰ نفر از همسفرهایمان در خارج از کشور برگزار کردیم.
* پس هم عروسی بود و هم ماه عسل…
ابراهیم: نه، ماه عسل نبود، بیشتر یک دید و بازدید بود. در واقع هم فال بود هم تماشا! این مراسم بهانهای شد تا اعضای فامیل که سالها بود یکدیگر را ندیده بودند، دور هم جمع شوند. خوشحالیم که شور و شوق این دید و بازدید با شادی مراسم عروسی ما توام شد.
* با توجه به اینکه خانواده ماهچهره در ایران زندگی نمیکنند مراسم خواستگاری رسمی به چه شکل انجام شد؟
ابراهیم: جالب است بدانید خواستگاری رسمی ما از طریق نرمافزارOOVOOبرگزار شد. یک لپتاپ در خانه آقای خلیلی و یک لپتاپ در خانه ما روشن بود و خانوادهها از این طریق یکدیگر را میدیدند.
ماهچهره: صحبتها بصورت تلفنی انجام شده بود. برای تولد پدر و برادرم به لندن رفته بودم که موضوع خواستگاری ابراهیم را خانوادهام با من در میان گذاشتند و قرار شد، خواستگاری به شکل سنتی از طریق اینترنت انجام شود. خانواده ابراهیم میوه و شیرینی و گل گرفته بودند و جلوی لپ تاپ قرار داده بودند، ما هم دقیقا این کار را انجام داده بودیم و خانوادهها از طریق اینترنت دقیقا به همان شکل سنتی مراسم خواستگاری را انجام دادند. در نهایت هم خانواده ابراهیم نقل پاشیدند و من هم رفتم و چایی آوردم.(خنده)
تبریک آخرین تولد به همسرش
حقارت کلمات رو زمانی فهمیدم که نتونستن مهربونیت رو توصیف کنند
به اندازه ى تمام خوبی های دنیا عاشقانه و صادقانه دوستت دارم ماه چهره عزيزم
وجود تو تنها هدیه گرانبهایی ست که خداوند منو لایق اون دونست
و هدیه من به تو نازنینم قلب عاشقی است که دمادم برای تو می تپد.
نفسم شب تولدت برام ارمغان خوبيها وزيباييهاست پس اى سركرده ى خوبيها تولدت مبارك
هميشه عاشق تو ابى
فیلم ماجرای درگذشت ماهچهره خلیلی
📚 منبع (source) :