بیوگرافی الهه رضایی مجری و همسرش + پسر و دخترش و اینستاگرام و سوابق و مصاحبه اش را در ادامه این بخش از مجله شبونه مشاهده نمایید
بیوگرافی الهه رضایی مجری
الهه رضایی یکی از مجریان باسابقه تلویزیون بوده که نام اصلی او معصومه رضایی است
ایشان در ۱۲ بهمن ۱۳۴۳ در شهر تهران به دنیا آمده و در زمینه اجرا و گویندگی تلویزیون فعالیت دارد و در سال ۱۳۵۸ و در زمان ۱۵ سالگی وارد دنیای هنر شد و اولین گام خود را در مجری گری برداشت
همسر و فرزندان
الهه رضایی در حاضر حاضر متاهل میباشد و دارای یک دختر و یک پسر است
سوابق
بسیاری از دهه شصتیها از او به عنوان نوستالژی یاد میکنند الهه رضایی به عنوان مجری برنامه کودک همیشه در شبکه های مختلف تلویزیون دیده میشد و برای دهه شصتی ها خاطره سازی میکرد
سال های زیادی به عنوان مجری در برنامه کودک فعالیت میکرد تا اینکه در سال ۱۳۷۸ اجرای برنامه کودک را کنار گذاشت و به برنامههای بزرگسالان پرداخت
او در سال ۱۳۸۹ برنامه هایی همچون بچه های دیروز را اجرا می کرد که مربوط به برنامه های قدیمی و کارتون های نوستالژی بود که سالهای بسیار دور از تلویزیون پخش میشد
ماجرای جالب مجری شدن
انتخاب من به عنوان مجری بسیار اتفاقی بود .من یک دخترمدرسهای 15 ساله بسیار خجالتی بودم. آنقدر خجالتی که نمیتوانستم به دوربین نگاه کنم چرا که احساس میکردم دارم توی چشم کسی زل میزنم. سال 58 آقای جلایر مدیر وقت گروه کودک اعلام کرد تلویزیون نیاز به مجری برنامه کودک دارد. من آن موقع آنقدر درگیر درس بودم که زیاد وقت تماشای تلویزیون را نداشتم. یکی از دوستانم این خبر را به من داد و به اتفاق برای تست اجرا به تلویزیون رفتیم و من قبول شدم.
تیرماه سال 58 کارم را شروع کردم. با رفتن به تلویزیون در واقع سرنوشت من به کلی تغییر کرد. بعد از آن هم در بهمنماه خانم خامنه دعوت به کار شدند. البته این را هم بگویم که قبل از این ماجرا در اوایل دبیرستان ما یک معلم فوق برنامه داشتیم که او استعداد من را کشف کرد و گفت: «فن بیانت خوب است و باید روی آن کار کنی.»
- همچنین ببینید: بیوگرافی گیتی خامنه مجری برنامه کودک دهه 60
اجرای الهه رضایی در زمان جنگ
در زمان جنگ یک روز اعلام کردند هواپیماهای دشمن، چیزهایی مثل عروسک و اسباببازی را در شهرهای استانهای مرزی میریزند که در واقع تلهانفجاری بودند و اگر بچهها به آنها دست میزدند منفجر میشدند.
من با شنیدن این خبر خیلی نگران و مضطرب شدم. من باید این خبر را توی برنامه میگفتم و به بچهها یاد آوری میکردم اگر عروسک دیدند حواسشان باشد و به آن دست نزنند. این خبر تاثیر عجیبی رویم گذاشت. جلو دوربین که رفتم همان تاثیر در خودم و لحن و بیانم هم بود. میترسیدم نکند بچهها بروند و عروسکها را بردارند. یک جورهایی که خیلی رو نباشد ازشان خواهش کردم اگر سر راهشان عروسکی دیدند، به آن دست نزنند. موقعیت سختی بود.
فضای خاص آن موقع روی کار ما تاثیر می گذاشت. شاید اگر همان مفاهیمی که ما سعی میکردیم با آرامش به بچهها منتقل کنیم، نبود. امروز این تاثیرگذاری که میبینید روی بچه ها نداشتیم.
پیج اینستاگرام elaheh_rezaee