بیوگرافی امیرمحمد انصاری نوجوان فداکار امیدیه کیست +ماجرای مرگ

امیرمحمد انصاری نوجوان فداکار امیدیه کیست

امیرمحمد انصاری متولد 1386 اهل امیدیه شهرستان رستم استان فارس بوده و 16 سال سن داشت که خانه شان اتش میگیرد و اقدام به نجات مادر و دو‌خواهر کوچکش میکند و در نهایت توانست آنها را نجات بدهد اما متاسفانه خودش به دلیل افتادن کولر پشت در حبس شده و در میان‌ آتش و‌دود گرفتار میشود و به دلیل سوختگی شدید یک روز بعد فوت میکند.

بیوگرافی و ماجری فوت

امیرمحمد انصاری متولد 1386 در شهرستان رستم استان فارس میباشد که برای نجات خانواده از دل آتش گرفتار شد و در سن 16 سالگی فوت کرد.

فقط ۱۶سال داشت اما در غیرت و مردانگی دست‌کمی از مردان بزرگسال نداشت. او هم درست مثل لندی، قبل از خودش به نجات جان بقیه فکر کرد و همان تصمیمی را گرفت ‌که لندی‌ گرفته بود. آتش‌سوزی روز جمعه هفته گذشته اتفاق افتاد. آن روز، امیرمحمد همراه دو خواهر ۱۰ و ۱۲ساله و مادرش در خانه خوابیده‌ بود. آن‌طور که ایرج انصاری، عموی امیرمحمد به خبرنگار جام‌جم توضیح می‌دهد، روز حادثه پدر خانواده ساعت ۵ و ۴۵ دقیقه صبح برای پیاده‌روی از خانه بیرون رفت: «در امیدیه چون هوا گرم است، چندان از لوازم گرمایشی استفاده نمی‌شود یا محدود است، اما آن روز هیتر در خانه برادرم روشن بود که احتمالا به‌دلیل اتصالی برق و جرقه ناشی از آن، آتش‌سوزی در خانه شروع شد.

جام جم نوشت: پس از مدتی، امیرمحمد از خواب بیدار و متوجه آتش شد. ابتدا پدرش را صدا زد و وقتی جوابی نشنید متوجه شد از خانه بیرون رفته است. سراغ مادر و خواهر ۱۲ساله‌اش رفت و آنها را از خانه بیرون برد تا از آتش دور باشند و بعد هم سراغ خواهر کوچک‌ترش‌که خواب بود رفت. امیرمحمد تلاش زیادی ‌کرد تا خواهرش را بیدار کند، اما خواب او آن‌قدر سنگین بود که بیدار نمی‌شد. در همین حین‌ که خواهرش را صدا می‌زد، یکدفعه صدای انفجار مهیبی در خانه پیچید و کولر گازی افتاد و بعد از سقوط، پشت در اصلی ورودی خانه را مسدود کرد. این اتفاق در حالی افتاد که مادر همزمان تلاش می‌کرد تا برای نجات امیرمحمد و دخترش وارد خانه شود اما کولر راه را بسته بود. مادر و دختر بیرون از خانه بودند و امیرمحمد و خواهرش هم در خانه. حجم آتش و شرایط آن لحظه به قدری پر از استرس بود که به ذهن امیرمحمد خطور نکرد به شکلی کولرگازی را از جایش تکان داده و مسدودی در را برطرف‌ کند. شاید هم شدت آتش به حدی بود که به او اجازه نمی‌داد به کولر نزدیک شود.»

ثبت بیوگرافی شما یا کسب و کارتان در گوگل ♥ آیا شما هم میخواهید بیوگرافی تان یا کسب و کارتان در گوگل ثبت شود؟ اینجا را ضربه بزنید
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *