بیوگرافی حسن معجونی بازیگر و همسرش و فرزندانش +عکس و اینستاگرام او را در این صفحه از مجله شبونه مشاهده نمایید.
بیوگرافی حسن معجونی
حسن معجونی در تاریخ سال ۱۳۴۷ در شهر تهران به دنیا آمده است.
تحصیلات
ایشان در رشته ادبیات نمایشی درس خوانده است و تحصیلات خودش را در همین رشته به پایان رسانیده است.
وی کارگردان و طراح و هنر پیشه و همچنین استاد دانشگاه می باشد.
محمد حسن معجونی در دهه هفتاد و یک که با ایفای نقش در نمایشهای از جمله:
عروسی خون ساخته «دکتر علی رفیعی»،شب های آوینیون ساخته «کوروش نریمانی » و….. می توان گفت به عنوان هنرپیشه مستعد شناخته شد.
ایشان جزء کمتر تئاترهایی می باشد، که در این مدت آنچه که باید جذب زمینه های تصویری باشد نشده است و بیشترین زمان خود را در عرصه نمایش معطوف داشته است.
ایشان از موسسین و مدیر گروه تئاتر لیو می باشد.
گروه لیو تئاتری است که یا در طول سال نمایش برپا میکند و اگر نمایشی در دست نباشند به فعالیتهای آموزشی، پژوهشی می پردازند.
یکی از برنامه های تاثیر گذاری گروه اجرای پروژه منولوگ بود.
آقای معجونی با بازی در مجموعه مسافران ساخته رامبد جوان کار خودش را در تلویزیون شروع نمود و در میان مردم بیشتر مطرح شد.
همسر و نحوه آشنایی
آقای معجونی سالهاست با هدیه نژاد ازدواج کرده است همسرش نیز بازیگر میباشد آنها در کار تئاتر با هم آشنا شدند
فیلم های سینمایی حسن معجونی
اشباح سال ۹۲،
از تهران تا بهشت سال ۹۱،
برف روی کاج ها سال ۹۱،
قصه ها سال ۹۱،
خیابانهای آرام سال ۸۹،
پاداش سال ۸۷،
کنعان سال ۸۶،
همیشه پای یک زن در میان است سال ۸۶.
مجموعه های تلویزیونی
مسافران سال ۸۸،
شمعدونی سال ٩۴.
کارگردانی :
در مضار توتون، تهران، تئاتر شهر، تالار شماره ٢ سال ٨١،
پای دیوار بزرگ شهر، تهران، تئاترشهر، تالار نو سال ۸۱،
خرس و خواستگار جشنواره تئاتر کلاسیک مسکو، سال ۸۳،
شهر های نامرئی، تهران، تئاتر شهر، کارگاه نمایش سال ۸۴،
پای دیوار بزرگ شهر،
تهران، ششمین جشنواره زنان، تالار مولوی سال ٨۶،
آسانسور، جشنواره دانشجویی عروسکی قسمت مدرسان سال ٨٨،
ماجرای مهاجرت از تهران
خسته شدم از این جا. من عاشق هوای خوب هستم. هوای تهران خیلی اذیتم می کند… فکر کردم اصلا بی خیال شوم و پا شدم رفتم.
یک جورهایی مهاجرت کردید؟
نمی دانم… نه. فکر کنم کسانی که مهاجرت می کنند، از شرایط راضی نیستند. شرایطم این جا بد نبود. الان هم بد نیست. حتی در رشت ممکن است محدودتر هم شده باشد. اما ماجرا را خیلی توی طول نمی بینم… توی عرض می بینم.. خواستم به کیفیت زندگی ام بپردازم. خواستم وقت زیادتری داشته باشم…
الان هفت هشت سال است که فکر می کنم مثل موتور کار می کنم. زمانی که در تهرانی، در دسترس هستی و نمی توانی بگویی من این جا نیستم، چرا که بعید نیست چند لحظه بعد با همان فرد رو به رو شوی… از این اتفاق ها زیاد پیش می آید.
ناگهانی بود این رفتن یا این که…
نه… وسوسه رفتن را از سال ها قبل داشتم. همه اش فکر می کردم که… یک بار سر یک فیلم که شمال بودم، فکر کردم جایی را بگیرم و هر از گاهی سر بزنم. جایی را هم گرفتم، اما آن قدر این جا سرم شلوغ بود که پس دادم. و چه حرکت اشتباهی بود… اما این بار و بعد از چهار سال به صورت جدی عملی اش کردم.
- همچنین ببینید بیوگرافی امیرمهدی ژوله و همسرش
چه موانعی باعث شد این رفتن چهار سال به تاخیر بیفتد؟
جدیت در کار. البته نه این که کار الان برایم شوخی شده باشد. در تهران بودن باعث می شود مقید باشی. پیش تر هم فکر می کردم چرا تهران باید مرکز همه چیز باشد؟ چرا باید مجبور باشیم دائم این جا باشیم؟ چرا نمی توانیم بلند شویم برویم جای دیگری زندگی و کار کنیم؟
از زمانی که سفرهایم برای اجرا به شیراز شروع شد، دیدم همان جا هم اجراهای خوبی داریم با شرایطی حتی بهتر. ضمن این که حال خوبی هم داشتیم، هوای خوب و… بنابراین فکر کردم بروم.
از تهران بدم می آید
خیلی. زمانی که می خواهم به تهران بیایم، دپرس می شوم. زمان در شهرستان بسیار عالی و متفاوت است. صبح بیدار می شوی و تا 12 ظهر همه کارهایت را انجام داده ای و کلی وقت داری برای باقی کارهایی که دوست داری… به نظر من ما در تهران یا کمبود ویتامین دی پیدا می کنیم یا می سوزیم.
- همچنین ببینید بیوگرافی رامبد جوان و همسرانش
یا در سالن تئاتر هستیم و آفتاب نمی بینیم، یا 13 ساعت زیر نور پروژکتورهای فیلم برداری هستیم و می سوزیم. زندگی نافرم عجیب و غریبی داریم…
داور مسابقه خنداننده شو
حسن معجونی در فصل سوم مسابقه خنداننده شو به عنوان داور حضور پیدا کرد و در کنار آقای ژوله و رامبد جوان به شرکت کنندگان رای میدهد.
اشتباهاتی هست