بیوگرافی حمیدرضا موثقی نیا داور مسابقه میدون و همسرش را در این بخش از مجله شبونه مشاه مسابقه میدون
یکی از کارآفرینان شناخته شده در عرصه تجارت بوده که در سوم تیرماه ۱۳۴۴ در خیابان ژاله تهران به دنیا آمده است
در زمینه تجارت چای فعالیت دارد و رئیس اتحادیه آن می باشد
حمیدرضا موثقی نیا تجارت چای
وی در تجارت و صادرات چای ایرانی به همراه بسته بندی های شیک و حرفهای توانسته که بازار بسیار خوبی را به راه بیندازد و به بازار چای در کشور ما رونق ببخشد کارخانه در شهرک صنعتی اشتهارد متعلق به ایشان میباشد
- همچنین ببینید: بیوگرافی مینا مهرنوش داور مسابقه میدون و همسرش
آقای حمیدرضا موثقی نیا در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود پدرش فوت کرده است
سوابق کاری او در زمینه تجارت چای می توان به واردات و بسته بندی چای کشورمان اشاره کرد که به کشورهای سریلانکا و هند و کنیا صادر می کند و بسیاری از تاجران جهان او را می شناسند
داور مسابقه میدون شبکه سه
اما حمیدرضا موثقی نیا تا چندی پیش ناشناخته بود تا اینکه در برنامه میدون حضور پیدا کرده است به عنوان داور مشغول به کار شد و مورد توجه مردم قرار گرفت بعد از حضورش در برنامه میدان به شهرت زیادی دست یافت
- همچنین ببینید: بیوگرافی امیر شکوهی نیا داور برنامه میدون
او خانواده مذهبی خود را این گونه توصیف کرده است: در خانواده ای کاملاً مذهبی به دنیا آمدم ،آنهم مذهبى که ریشه در هزار و چهارصد سال گذشته با عشق به خاندان بزرگ عصمت و طهارت و برخواسته از شریعت نبوی و طریقت حقّه علوى مى باشد. جنس مذهبمان گويا با مذهب امروزى ها خيلي متفاوت است.
مرحوم پدرم مى گفت:
آدما بايد هرچندوقت يكبار براى خودشان يك كارنامه تنظيم كرده و به اعمال خود نمره بدهند.
همانطوري كه معلمان قديم مدارس به فيزيك و شيمى نمره مي دادند و در انتها پس از نمره انضباط ،معدل دانش آموز را مشخص ميكردند؛ لازم ست كه ما آدم بزرگ ها نيز به عملكرد خودمان نمره داده و معدل خویش را در پائين كارنامه اعلام نمائیم
حمیدرضا موثقی نیا خادم حرم رضوی در اینستاگرامش با اشتراک این عکس نوشت:
هنگامه تشرف و افتخار غبار روبی صحن مبارک جامع رضوی :
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی
من از این خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
نه به باغ ره دهندم که گلی بکام بویم
نه دماغ اینکه از گل شنوم به کام بویی
ز چه شیخ پاک دامن سوی مسجدم بخواند؟
رخ شیخ و سجده گاهی، سرما و خاک کویی
بنموده تیره روزم ستم سیاه چشمی
بنموده مو سپیدم صنم سپیده رویی
نظری بسوی این عاشق دردمند و مسکین
که بجز درت امیدش نبود به هیچ سویی
یا علی مدد