سنجرخان وزیری یا سردار اکرم کیست
سنجرخان وزیری نرانی معروف به سردار اکرم متولد کردستان بود و تاریخ نویسان از او به نیکی یاد میکنند چرا که در مقابل استعمارگران انگلیسی و روسی به مبارزه پرداخت و نیروهای انها را از خاک کردستان بیرون کرد و به همین دلیل او را به عنوان یکی از سرداران شجاع کُرد میشناسند که سالهای عمر خود را وقف آزادی خواهی سرزمینش کردستان کرد او در دهم محرم ۱۳۳۹ قمری توسط برادرخوانده اش کشته شد.
در بهمن 1402 سریال سنجرخان درباره زندگی این شخصیت ساخته شد سریال که به رشادت های سردار اکرم میپرداخت.
بیوگرافی سنجرخان وزیری
سنجر خان وزیری ملقب به سردار اکرم یکی از مقاومت کردها در برابر استعمارگری بود، که مبارزههای او بر ضد قوای روس و انگلیس و قصه رشادتهایش سبب شکست بسیار بد و برکناری نیروهای اشغالگر استعمار و پاکسازی خاک پاک کردستان میشود.
سنجر خان وزیری یک الگو از مردانگی، شجاعت، انسانیت، اخلاق، جنگ اوری و میهن و دوستی است و ثابت نموده خاک کردستان، به منزله ناموس کردها است و اگر از طرف شخصی به این خاک مقدس تعرض شود هیچ فردی نمیتواند با کردها بجنگد.
سنجر خان وزیری این را ثابت نمود که کردها ایرانیهایی اصیل و با ریشه هستند و هیچ وقت زیر بیعت، بیرق و پرچم هیچ قومی علاوه بر ایران نمیرود، به خاطر همین سنجرخان نیز با دقت به روحیه استعمار ستیزی و شجاعت و افری که در شخصیت ذاتی کردها است، بعد از جنگیدن، پاکسازی، شکست و برکناری نیروهای روس از خاک پاک کردستان، یک نامه برای میرزا کوچک خان جنگلی میفرستد و سردار جنگل را از همه چیز مطلع میکند و با افتخار بیان میکند که روسها از کردستان گریختهاند و در حال حاضر نوبت به شما رسیده و آنان به سوی شما راهی شدهاند.
مبارزه با نیروهای روسی و انگلیسی
در ادامه راه میرزا کوچک خان جنگلی نیز با نیروهای روسی به مبارزه میپردازد و در این جنگ نیروهای بسیار اشغالگر روس را تلف میکنند. البته سنجر خان هم با روحیه جنگندهای که بر علیه اشغالگر و استعمار دارد از دیگر مردان ملی استعمار ستیز سرزمین پارس و اسطوره مقاومت کردها و فردی همانند رئیسعلی دلواری، سردار جنگل و دیگر جنگندههای استعمار ستیز تاریخ کشور ایران است که مهم و شایسته به حساب میآید و به عنوان یک قهرمان ملی برای تمامی ایرانیها مطرح شود.
خانواده سنجرخان وزیری
سنجر خان وزیری نرانی پسر میرزا محمد وزیری بوده است. میرزا محمد وزیری دو مرتبه ازدواج نمود که سنجر خان و یدالله خان ثمره ازدواج دوم ایشان بوده است و میرزا خلیل خان «قاتل سنجرخان» نیز از همسر نخست او بوده است.
مادر سنجرخان خواهر حاج علی خان آگاه کلیایی بوده است، که به امیر امجد خان کلیایی همبستگی داشت.
مادر سنجرخان شیعه و پدر او شافعی مذهب بوده است، که سنجر خان اصالتا به خواجه ابراهیم بزاز اصفهانی باز میگردد، که در دوران شاه عباس صفوی، هله لو خان اردلان ایشان را که در واقع یهودی بود به عنوان مستوفی و وزیر مالیه اش از اصفهان به دارالحکومه اش به حسن آباد آورد.
خواجه ابراهیم چندی پس از اسلام آمد و به میرزا ابراهیم خان وزیری لقب جدید الاسلام را داد و نسلهای بعدی وی به اسم وزیری در فعالیتهای حکومتی حضور پیدا کردند.
گسترش طایفه وزیری در کردستان
طایفه وزیریها در کردستان افزایش پیدا کردند و هر کدام در شهرها و روستاهای این استان ساکن شدند. پس از منقرض شدن خاندان اردلان در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه وزیریها در کردستان بسیار به چشم میآمدند و بعضی وقتها موجبات عزل و نصب حکومتها را به وجود میآوردند.
میرزا تقی خان آصف دیوان و برادر ایشان مشیر دیوان در کل بزرگ خاندان وزیریها به حساب میآمدند.
میرزا تقی خان آصف دیوان پسر عموی پدر سنجرخان به حساب میآمده و سنجر خان و یدالله خان از میرزا خلیل خان کوچکتر بودند.
میرزا خلیل خان خود میخواست که امور را خود مدیریت کند و دیگر برادرها را زیر بال و پر خود بگیرد، ولی سنجرخان بر این موضوع معترض شد و نه فقط حکومت برادر بزرگ را قبول نکرد، بلکه آصف دیوان را نیز به عنوان بزرگ خاندان نپذیرفت و بسیار افزوده بود آصف دیوان تنها به نسبت دیگران شهرنشین بوده و نمیتواند بزرگ خاندان باشد.
آصف دیوان ازصحبتها و کارهای سنجر خان بسیار ترسیده بود و ایشان را یک تهدید بر ضد خود میخواند.
سنجر خان شجاع بود و بسیار نترس و این سبب وحشت سایرین شده بود و به خاطر همین میرزا خلیل خان نسبت به ایشان مشکوک شده بود و از او دوری میکرد.
همواره به وی بیاعتنایی میکرد تا بر وی تسلط کامل داشته باشد.
دلیل شاخصی معترض نشدن میرزا خلیل خان نسبت به سنجر خان در کل مادر ایشان بود، که در کلیایی خویشان نفوذی داشت و فردی نمیتوانست به این دلیل به وی معترض شود.
سنجرخان سردار سرلشکر
سنجر خان به تازگی ازدواج نموده بود و توسط زبان برندهای که در برداشت، آصف دیوان بر وی غضب نمود و جان او بسیار در خطر بود و به اجبار در حالی که ۲۵ سال سن داشت به دیار کلیاییها رفت. وی در کلیایی به عنوان سردار سرلشکر دربار امیر امجد خان کلیایی که با قدرتمندترین خان منطقه کلیایی به حساب میآمد ، استخدام گردید.
وی به مدت سه سال سردار سرلشکر در کلیایی به سر برد و به خاطر سایر خوانین منطقه کلیایی موفق نشد بر وی تسلط کامل بیابد و همین سبب کدورت بین آنان ایجاد شد و افزودند هر فردی که سنجرخان نهرانی سرلشکر امیر امجد خان را دستگیر کند و تحویل ما بدهد به شغل سردار لشکری انتخاب و انعام بسیاری خواهد گرفت و به خاطر همین امیر امجد خان به این دلیل که سنجرخان حضورش در آنجا دیده شود و بتواند برای نوکران آینده خود نیز، سمبل مقاومت باشد در یک نامه شفاعت ایشان را از آصف دیوان درخواست نمود و به ایشان افزود که از این پس سنجرخان از دستورات وی اطاعت خواهد نمود.
آصف دیوان نیز که بسیار دوست داشت خواسته وساطت امیر امجد خان را قبول کند و به سنجر خان این اجازه را داد که به ملک موروثی پدر خود در نران برگردد.
در مسیر برگشت بعضی برای کسب کردن انعام به وی یورش بردند، اما موفق نشدند سنجر خان را به قتل برسانند و مایی خان که از سربازهای مخالفین امیر امجد خان کلیایی بود از اینکه موفق به کشتن سنجر خان نشده بود از ترس کشته شدن خود به کلیایی بازنگشت و به سنجر خان علاقمند شد و وی را همراهی کرد و تا پایان عمرش سنجرخان را به عنوان برادر و در کنار ایشان پیمان وفاداری بست و تا پایان عمر نیز به این پیمان وفادار بود.
همچنین ببینید
در طول این سه سال که سنجر خان در کلیایی حضور داشت. برادر وی خلیل خان ملک پدری خود را صاحب شده بود و سنجرخان نیز این را میدانست که با بودن خلیل خان، نهران دیگر جای خوبی برای ماندن خود و خانواده اش نیست و خیلی زود سبب تنش میشود، به خاطر همین به یک دهستان به نام میاوروران یک روستا که در همسایگی روستای نران میباشد، راهی شد و در همان جا املاکی خریداری نمود و با یاری مایی خان در آنجا یک خانه ساخت و به کشاورزی مشغول شد.
پس از مدتها در نیاوران قلعه محکمی ساخت و بعضی وقتها که دوست داشت صدها شخص با اسب و تفنگ او را همراه میکردند. ایشان این استحکامات را به خاطر در امان ماندن از شر احتمالی آصف دیوان تاسیس کرده بود.
سنجرخان در زمان جنگ جهانی اول
جنگ جهانی نخست در سال ۱۲۹۳ شمسی آغاز شد و روسها از شمال به ایران یورش بردند. کردستان را سراسر هرج و مرج گرفت و قتل و غارتهای شبانه بسیاری را در جامعه به وجود آورد. در این مواقع سردار محی رشتی حکومت سنندج را بر عهده داشت و رضاخان «رضا شاه» سردار لشکر ایشان بود.
در این آشفته بازار به طویله دارالحکومه حمله شد و اسب سردار محی رشتی را دزدیدند و به قزاقهای دولتی نیز یورش بردند.
در شهر شایعاتی ایجاد شد که این دزدیها و یورشها به واسطه ایادی سنجرخان و به دستور آصف دیوان انجام شده و سنجرخان به آصف دیوان مرتبط دارد به خاطر همین به میاوروران یورش بردند و فرمانده این یورش رضاخان بود.
اخبار به گوش سنجرخان رسید و وی در یک تنگه که ملقب به تنگه سنجر خان میباشد، با لشکر رضاخان مبارزه کرد و بر آنان پیروز شد و این پیروزی سبب شهرت دوچندان سنجر خان شد و اسم وی را بیشتر از پیش مطرح نمود.
پس از این یورش لشکر روز هم به سرکردگی مامانوف به سنندج رسید و سردار محی گریخت.
با وجود تقاضای مردم سنجرخان و تعدادی دیگر از خوانین و آخرین شخص از خاندان اردلان یعنی عباس خان سردار رشید که در روانسر حضور داشت با روسها مبارزه نمودند و روسها را تا قروه بردند.
از طرفی لشکر آلمان و عثمانی که متحد نیز بودند بر ضد روسها پا به سنندج گذاشتند و در طول یورش دیگر که روزها به سنندج یورش بردند و سنجر خان به خاطر تعلل عباس خان سردار رشید و دیر رسیدن نیروهای آلمانی و عثمانی تمامی آنان را از شهر بیرون انداختند و نیروهای روس را از بین بردند و به همین دلیل این دلاوریها از سوی دولت عثمانی ایشان را سردار اکرم نامیدند.
این نام موقعیت سنجرخان را از نگاه مردم به اوج رساند و وی بسیار خوش درخشید.
روسیه که همهی شکستهایش را از چشم سنجرخان میدیدند به محاصره دهستان میاوروران و قلعه سنجرخان رفتند.
وی از دارالحکومه کمک خواست و شیخ مردوخ برای یاری رساندن به هر فردی مراجعه نمود و پاسخی دریافت نکرد و خودش به اجبار با ۳۰ سوار به میاوروران رفت، اما پیش از رسیدن ایشان سنجر خان محاصره را شکسته بود و آنان را اجبار به عقب نشینی نموده بودند.
مرگ سنجرخان سردار کورد
در این یوروش سنجرخان جراحت برداشت، پس از سردار محی رشتی در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی علی محمد خان شریف الدوله بنی آدم که اهل خراسان بود، حکومت سنندج را بر عهده گرفت.
ایشان شخصی قسی القلب بود و با حیله و دورویی بسیاری از قوانین منطقه را از بین برد.
شریف الدوله با حیله و دورنگی از در دوستی با قبیله مندمی و گلباغی وارد شد و سنجر خان که بسیار با احترام با او رفتار میشد را به عنوان وجه الضمان به همکاری فراخواند سنجر خان که از قتل و کشتار در منطقه بسیار بدش میآمد و این را خوب میدانست که اگر شریف الدوله به این قبیله یورش ببرد به هیچ کس چه پیر و چه جوان رحم نمیکند، قول همکاری داد و با تنی چند به منطقه رفت. در داستان این به اصطلاح مذاکره شریف الدوله به این قبیله یورش میبرد وبه آنان معترض میشود و آنان را رها میکند و بیان میکند من در اینطور جنایتی حضور پیدا نمیکنم.
شریف الدوله از اینطور حرکتهای سنجرخان بسیار عصبی میشود و از وی ۱۰ برابر کینه بر میگیرد، شریف الدوله و آصف دیوان اینها را بهانه نموده و نقش به قتل رساندن سنجرخان را میکشند و در پایان خلیل خان به آصف دیوان بیان میکند که در عوض اختیاراتی که شریف الدوله در اختیار من گذاشته حاضر هستم برادر خود سنجرخان را از بین ببرم.
در پایان در محرم سال ۱۳۳۷ هجری قمری خلیل خان طی چیدن یک برنامه، سنجرخان را به عمارتش فرا میخواند و وی را به قتل میرساند.
سریال سنجرخان درباره شخصیت سردار اکرم
سریال سنجرخان به نویسندگی زندهیاد ضیاءالدین دری، تازهترین مجموعه تلویزیون است که داستان یکی از قهرمانان کرد به نام سنجرخان وزیری، مشهور به سردار اکرم را روایت میکند.
در این سریال بازیگران مطرح و توانمندی از جمله فرشید گویلی، محمود پاکنیت، احمد نجفی، جلیل فرجاد، پیام دهکردی، علی اوسیوند و قطبالدین صادقی به نقشآفرینی پرداختهاند.
بر اساس جدول پخش برنامههای شبکه یک سیما، سریال سنجرخان از 24 بهمن ماه 1402 هر شب ساعت 22:15 روی آنتن رفت.
شهید سنجر خان قهرمان بلند آوازه ایران بود نه فقط کردستان، خدا روح بلند و پر فتوح او را با شهدا و انبیا محشور کند ان شاالله به حق آقا امام زمان
دلم برای خودمان میسوزدچراکه کسی مانندسنجرخان راداشته ایم که ازهرنظرازکسانی چون میرزاکوچک خان اگرسرترنبوده کمترنبوده امامن که خودم کوردم تاامروزچیزی ازسنجرخان نشنیده بودم
سنجرخان مبارز کورد انسانی عادل و خدا ترس بود خدا ازش راضی باشد
سردار اکرم. قهرمان ملی ایران که باید ازش مجسمه طلا درست شود و پایتخت نشینان هر روز او را نگاه کنند و استکبار ستیزی را از او یاد بگیرند نامش جاویدان. راهش پر رهرو
سنجرخان وزیری انسانی آزاده و با ایمان بود و قهرمان ملی کردستان و ایران است. مخالف تسلط بیگانگان بود و در راه آزادی و سربلندی مردم و خاک وطن شهید شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
واقعا اگر مورد باشی باید بدانی که سنجر خان از سمت مردم کلیایی به قدرت رسید و جنگ بیرون کردن انگلیسی اول از سمت مردمان کلیایی بوده ولی الان فرماندار سنندج هزینه فیلم پرداخت میکنه همه فیلم به نفع مردمان سنندج تمام شد
امشب قسمت اخرش بود اخ از این دنیای فانی هزار افسوس برای مرگ ناجوانمردانه اینچنین مردی نمیدونم تا کی این مردم فکر میکنن که صاحب این دنیان نه امانتدار الان خیلی از مردمانی که به ناحق مال دنیا را به چنگ اوردن کجا هستن همه ما رهگذریم و روزی میاد که حتی خاطره ای از ما نمیمونه
از این ناراحتم که چرا بعد از این همه سال گمنامی حالا باید سرداری به این عظمت به مردم معرفی بشه… این نام باید در کنار میرزا کوچک خان ، شیخ محمد خیابانی ، سید حسن مدرس و دکتر مصدق از چهره های برجسته ضد استعمار و مخالف به استبداد داخلی مطرح می شد.
واقعا کم کاری شده
درود بر سنجر خان قهرمان وطنم
لعنت خدا بر انگلیسها که جز فتنه در این کشور کاری نکردن
سریال خیلی قشنگی بود.بازیگرانش بسیار توانا عمل کردند.آقای فرشید گویلی هم خیلی دوست داشتنی بودند.موفق باشید
اینکه سنجر خان وزیری اهل سنندج باشد یا کرمانشاه یا اهل کدام طایفه و قوم مهم نیست. مهم از جان گذشتگی این مرد بزرگ و همه کردها در آن برهه تاریخ هست که موجب افتخار ما ایرانیان شده است. روح تمام افرادی که خالصانه ایثار کردند و از جان مال و خانواده خود گذشتند قرین رحمت حق باد
نجات
ما قهرمانان بزرگی مثل سنجر خان داشتیم و از شنیدن داستان دلاوری هایشان به خود میبالیم با اینکه من اصالتا اهل گیلان و دیار میزا کوچک خان هستم ولی مردانگی امثال سنجر خان را یک الگوی مناسب و ارزشمند برای تمام ایرانیان میدانم البته نباید شهدای والا مقام دوره حنگ را فراموش کنیم
کاش فقط کمی از غیرت این عزیزان در وجود …….. باشد
درو بر سنجر خان و یارانش . درود بر همه مردان وزنانی که حاضر نیستند وحبی از خاکشان را بیگانگان بدزدند . کاش الان بودند و امثال علی کریمی ها را ادب می کردند
خداییش چنین دلاورانی باید بیشتر ازشون بگن تا بشناسیمشون حیفه بخدا