بیوگرافی عزیز شبانی شاعر شیرازی
عزیز شبانی شاعر متولد ۲۹ بهمن ماه ۱۳۳۱ در فیروزآبادِ فارس میباشد که در 7 خرداد 1403 بر اثر ایست قلبی فوت کرد ایشان دارای دکترای ادبیات فارسی بود و در دبیرستان ها و دانشگاه های شیراز به عنوان استاد تدریس میکرد.
او تحصیلات تکمیلی خود را با نوشتن رساله «مهمترین عوامل تأویلپذیری شعر حافظ» در دوره دکتری (در دانشگاه شیراز و با راهنمایی استاد دکتر منصور رستگار فسایی) به پایان رساند.
علت فوت
درباره علت فوت عزیز شبانی گفته میشود بر اثر ایست قلبی فوت کرده است.
همچنین ببینید
بیوگرافی سعید سلیمان پور شاعر و فیلم شعر برای رهبری و اشعار
بیوگرافی مصطفی رحماندوست شاعر و همسرش و فرزندان +عکس
اشعار
به قلعهی جادو که رسیدیم
اسبها،
پی کرده،
لاشه، لاشه،
به زمین فرو غلتیدند
و سواران، خسته،
سرگردان،
اینسو و آنسو
میدویدند
کوزهی آبمان، شکسته،
نانمان، سنگ،
و ما همچنان سرگردان
میرفتیم
در راه
اسکلتهای آویخته
، استخوان، استخوان،
فروریخته
نعرهزنان، فریاد خاموش
سرمیدادند.
و سرهای بی تن
و تنهای بی سر
در راه افتاده بودند
و یکدیگر را دنبال میکردند
چشم، چشم را نمیدید،
قلعهی جادو
پر از “طلسمات عجایب” بود
، فتح ناشده،
طلسم، طلسم
میگذشتیم
افسونها خواندیم
و اثر نکرد.
گنجهای باد_آورد،
خاک_نشین، شده بودند.
و خاک بوی گور میداد.
خاک را که پس میزدیم
مارِ تیر، تیز تیز، تن
حلقه میکرد
و به پرواز درمیآمد
و ما همچنان در سایهی پرواز سیاه
راه میسپردیم
سر به بالا
نگاه میکردیم
ستاره، سنگ،
ماه، سیاه،
و خورشید،
تاریک شده بود
در راه قلعهی جادو
تاب میخوردیم
پیرزنان،
برف گیسو را
زنجیر، زنجیر
پشتِ کوهِ سیاه
میانداختند
و پیرمردان
چشم نگران
میساختند
که ندیدهاند
و جوانان سرِ کتابِ آهنین
برمیداشتند
و بر کاغذهای نور
کتابت میکردند
کسی به کسی نبود
حرفها بوی غارهای نمورِ باستانی میداد.
کودکان میدویدند و میدویدند
و به سرِ کوهی
نمیرسیدند
ناگهان شحنگان
خبر آوردند:
دلیلهای در کلمات افتاده ²
و “دلیلی” ندارد به جز حیله
و هی
حرف میزند و حرف میزند
گوش تا گوش
طلسم شدگان
ایستاده بودند
و کسی پلک نمیزد
و ما در قلعهی جادو
گم شده، بار افتاده و بی مرکب
در شب راه
میپیمودیم.
سر بالا نمودیم
نگاه میکردیم
و آه میکردیم
ستاره، سنگ
ماه، سیاه،
و خورشیدی در کار نبود…