بیوگرافی مجید بنی فاطمه و همسرش و عکسهای مجید بنی فاطمه و همسر و فرزندانش را در مجله شبونه مشاهده کنید.
بیوگرافی مجید بنی فاطمه و همسرش
مجید بنی فاطمه مداح معروف ایرانی در بهمن ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمده و دارای تحصیلات دیپلم بوده و علاوه بر مداحی و حضور در هیئت های مذهبی شغل آزاد دارد.
شروع فعالیت مداحی
بنی فاطمه در مصاحبهای گفت من از کودکی به مداحی علاقه داشتم از هفت سالگی زمانی که کودک بودم شروع به خواندن کردم اما به طور حرفهای از سال ۷۱ در هیئت ها و مساجد مداحی را شروع کردم.
از سال ۷۳ با سعید حدادیان آشنا شدم.
اولین مداحی خودم را به عنوان مولودی در میلاد امام زمان عج خواندم که آقای کریمی نیز در آن مجلس حضور داشت.
وی در ادامه درباره تاثیر گذاری مداحان دیگر روی به گفت سعید حدادیان بیشترین تاثیر را روی روند کاری و فعالیت من داشته است علاوه بر این آقای انسانی و حاج منصور نیز حق استادی به گردن من دارند.
عکس مجید بنی فاطمه
نظرش درباره مقبولیت و شهرت
درباره این که مقبولیت بهتر است یا شهرت گفت: مقبولیت و شهرت بهتر است و مشهور شدن بدون مقبولیت فایده ندارند.
اوقات فراغت و سرگرمی ها
در اوقات فراغت کتابهای عرفانی مقتل و شعر میخواند و اهل سفر است و کلاس های مداحی را اداره می کند.
تفاوت مداحی دیروز و امروز
بنی فاطمه درباره مداحی دیروز و امروز و فرق این دو با هم گفت :در مداحی قدیم بر پایه و شعر و روضه خوانی بوده و مداحی امروز نو آوری شده و سبک های جدید آمده و در کل مداحی امروز سخت تر شده است.
همکاری با شاعران
با شعرایی چون حسن لطفی, محمد صمیمی, مسعود اصلانی و محمد ایمانی همکاری دارد.
عکس فرزندان مجید بنی فاطمه
ازدواج و همسر
مجید بنی فاطمه چند سالی است که ازدواج کرده است و متاهل بوده و دارای سه فرزند نیز می باشد.
ماجرای ازدواج
او میگوید اواخر سال ۸۰ بود که مادرم گفت مورد خوبي براي ازدواج پيدا كردهام. گویا مادرم در جلسات مذهبي من
با ایشان و خانوادهشان آشنا شده بود.
همسرش میگوید سيد مجید را کاملا میشناختم. البته من نسبت به همه مداحان ارادت داشته و دارم.
برای همین همیشه همراه خانواده در هیئات شرکت میکردم. یکی از آنها هیات سيد مجید بود وقتی به خواستگاری ام امد راستش را بخواهيد اصلا فكرش را نميكردم؛ شوکه هم شدم. چون اصلا از این منظر به هیات ایشان نگاه نمیکردم اما وقتی از من خواستگاري كردند، به هر حال خوشحال شد آن زمان دانشجو و شاغل بودم. به همین دليل شرط کردم باید سر کار بروم و ایشان هم
قبول کردند اما بنابر دلايلي بعدا استعفا دادم ایشان با موضوع کار مشکلی نداشتند و از نظر اخلاقی تعهد دادند مخالفت نکنند اما از روز عید غدیر که به خواستگاریام آمدند تا روز عقد که دو ماه و ۲۰ روز طول کشید، بارها با هم در این خصوص صحبت کردیم
و در نهایت متقاعد شدم که استعفا بدهم. باز هم تاکید میکنم هیچ اجباری در این کار نبود و خودم با رضایت تمام استعفا دادم.
الان که حدود ۹سال از آن زمان میگذرد پشیمان نيستید؟ به هر حال اگر میماندید، شاید اکنون
به موقعیت کاری بهتری رسیده بودید.
خانم بنیفاطمه: نه اصلا، چون فکر میکنم بار سنگین خانه و خانواده روي دوشم هست و باید کاری
کنم که از عهده آن بر بيایم. علاوه بر این من اصلا ضرر نکردهام چون با تشویقهای سيد مجید ادامه
تحصیل دادم و اکنون در مقطع کارشناسی ارشد عرفان و ادیان تحصیل میکنم.
مجید بنی فاطمه مداح مشهور در خندوانه
برنامه «خندوانه» میزبان سید مجید بنی فاطمه مداح اهل بیت شد. در ابتدا بنی فاطمه در خصوص شروع فعالیت خود در عرصه مذهبی گفت: کلاس اول ابتدایی من همزمان با جنگ بود. هر صدایی از رادیو و تلویزیون پخش می شد، در ذهنم ضبط میکردم و میخواندم.
وی ادامه داد: با فرا رسیدن محرم و تشویق خانواده در هیئت مداحی میکردم. اوایل استرس داشتم اما بعدها کمتر شد و آرام آرام رشد کردم. در این مسیر با بزرگانی همچون حاج منصور ارضی، حاج سعید حدادیان، حاج محمود کریمی و … آشنا شدم.
بنی فاطمه در پاسخ به سوال جوان درباره اینکه تا به حال سوتی داده یا نه، گفت: مگر میشودآدم در جایی باشد و سوتی ندهد (خنده). خب بعضی از آنها قابل گفتن نیست. اما؛زمانی که ۱۶ سال داشتم در تهران سینه زنی دو دستی مرسوم بود. ۵ دقیقه از روی کاغذی میخوندم.میوندار مجلس خواست به من انرژی بدهد، نزدیکم شد اما کاغذی که دستم بود رفت روی هوا.به خاطر همین منم شروع کردم فقط آهنگ آون متن را خواندم (خنده).
بنی فاطمه درباره اینکه آیا عصبانی میشود یا نه؛ اظهار داشت: عصبانی نه، اما زیاد ناراحت میشوم. یکی از چیزهایی که انسان ها را ناراحت میکند، این است که راحت به مسائل شخصی آنها ورود کنیم.
آقای بنیفاطمه! چطور خانمتان را از شرطی که داشتند منصرف کردید؟
تاکنون نظرم را به کسی تحمیل نکردهام ولی دوست دارم در مورد مسائلی که با هم اختلاف نظر داریم منطقی
حرف بزنیم. ماجراي استعفای خانم هم از این قرار بود که ایشان دوست داشتند ادامه تحصیل بدهند.
پیشنهاد من هم این بود که با تمرکز بیشتری درس بخوانند، که در نهایت قانع شدند. ایشان بعد از اینکه مدرک
کارشناسی فقه و مبانی حقوق را گرفتند دو سالی بهخاطر بچهها درس را رها کردند اما دوباره به اصرار من
شروع کردند و اکنون ترمهای پایانی كارشناسي ارشد هستند و اگر خدا بخواهد مقطع دکترا ادامه خواهند داد.
فکر میکنید زن و مرد چقدر میتوانند در موفقیت یکدیگر تاثیر بگذارند؟
صددرصد تاثیر دارند. اینکه میگویند پشت هر مرد موفقی زنی هست، واقعیت دارد. اگر خانم محیط خانه را آرام
نکند، مرد بیرون از خانه نمیتواند کاری انجام دهد. اگر مردی در جامعه موفق است، دلیلش رابطه خوب و حسنه
با خانمش است. کارگری زیر آفتاب شدید کار میکرد. از او پرسیدند چرا این همه کار میکنی؟ بس است دیگر
خسته نشدی؟ گفت این سختیها را تحمل میکنم چون میدانم وقتی به خانه میروم زنی هست که تمام
خستگیام را از تنم بیرون كند. مرد باید با همسرش رفیق باشد. اگر به زندگی بزرگانمان توجه کنیم، همه این
رفتارها را میبینیم. بهعنوان مثال امام(ره) وقتی در ترکیه بودند نامهای به همسرشان با عنوان «خانم جان»
مینویسند که لیلی و مجنون آن طور صحبت نمیکردند.
. پس چرا خیلی از مذهبیها نام همسرشان را به اسم بچهها يا منزل صدا میکنند؟
هر کاری را که مذهبیها میکنند نباید به پای اسلام گذاشت. من اگر جایی چنین چیزی ببینم، نسبت به آن
اعتراض میکنم. یکی از آشنایان ما خانمشان را با اسم پسر بزرگتر صدا میکرد. یک روز به او گفتم مگر غیرتیتر
از امیرالمومنین(ع) هستي؟ همه عالم اسم خانم ايشان را میدانند. هر کسی هم گرفتار میشود، خانم را صدا
میزند. آن وقت ما مدعی هستیم نباید نام همسرمان را صدا کنیم.
شما که این همه با همسرتان صمیمی هستید، در کار خانه چقدر به او کمک میکنید؟
راستش را بخواهید هیچ!
بهنظر نمیرسد که خیلی مردسالار باشید. حتما بلد نیستید!
خانم بنیفاطمه: نه، اتفاقا سلیقهشان حرف ندارد اما فرصتش را ندارند. وقتی درباره پخت غذایی نظر
میدهند، من آن را انجام میدهم و غذا بسيار خوشمزه میشود. وسایل خانه هم به سلیقه ایشان
چیده شدهاند. نه اینکه اجباری در کار باشد؛ سلیقهشان خوب است و من هم دوست دارم درباره همه
چیز نظر بدهند. حتی طرح چادرم را آقا مجید انتخاب میکنند.
یعنی آقای بنیفاطمه هیچ نکته منفیاي ندارند که به ايشان اعتراض کنید؟ مثلا همیشه به
موقع به خانه میآیند؟
خانم بنیفاطمه: اگر چيزهايي را كه در زندگیهای معمولی منجر به اختلاف میشوند جدی بگیریم،
همه زندگیمان پر از دعوا و مرافعه میشود.