بیوگرافی مرجان صفابخش همسر آرش میراحمدی کیست +عکس

آرش میراحمدی اردیبهشت سال ۷۴ با خانم مرجان صفابخش (طراح صحنه و لباس) ازدواج کرد که در آن زمان او ۲۳ ساله و همسرش ۱۷ ساله بود. ثمره این زندگی موفق دو فرزند (یک دختر) به نام کارمانیا و (یک پسر) به نام آرشام می باشد

مرجان صفابخش کیست

مرجان صفابخش متولد 1357 بوده و طراح صحنه و لباس سینما و تلویزیون میباشد که در تئاتر نیز فعالیت میکند او همسر مرحوم آرش مراحمدی بازیگر سرشناس بوده که در 28 شهریور ماه 1402 درگذشت حاصل ازدواج انها دو فرزند (یک پسر و یک دختر) میباشد.

بیوگرافی مرجان صفابخش

مرجان صفابخش 45 ساله طراح صحنه و لباس است او در سال 1374 با آرش میراحمدی ازدواج کرد که صاحب دو فرزند به نما های کارمانیا و آرشام شد.

ماجرای ازدواج

مرجان صفابخش میگوید آشنا شدن ما بسیار جالب بود من در واقع آرش را یافتم. آن دوران ایشان برنامه نوروز ۷۲ را ایفا می‌کرد.

در واقع پدر من ارتشی بود و ما نیز در کرمان ساکن بودیم. ما اصلیتمان اهل کرمان می‌باشد.
یک مرتبه آن جمع نوروز ۷۲ تا در تالاری برای نیروی زمینی ۰۵ کرمان برنامه به نمایش درآورد. من آرش را پیش از این در قاب تلویزیون مشاهده کرده بودم و زمانی که در آن برنامه او را دیدم احساس نمودم بسیار خوشتیپ می‌باشد.

حتی پس از اتمام برنامه پشت صحنه رفتم و به ایشان افزودم که بسیار خوشتیپ می‌باشی. ایشان هم بسیار جا خورد.
برای بار دوم که وی را مشاهده کردم از من خواستگاری کرد و من نیز خیلی زود قبول کردم.

تضادهای یک زوج خوشبخت

آرش میگوید من از کودکی بسیار فردی خجالتی بوده‌ام و اگر فردی با من صحبت می‌کرد در یک گوشه می‌نشستم و بسیار خجالت می‌کشیدم.

بخاطر همین علاقه داشتم به چشم بیایم و این شد به ناگه به سوی اینطور حرفه‌ای رفتم که من را مشاهده کنند به خاطر اینکه مدت‌ها به خاطر خجالتی بودن به چشم نمی آمدم.

چندی در حرفه خوشنویسی فعالیت نمودم و فعالیتم را از مدرسه در عرصه نمایش تئاتری آغاز کردم. حتی در دورانی به سوی طلبگی رفتم و مقدماتی را نیز سپری کردم، ولی آن را دنبال نکردم.

مرجان برخی‌ها بیان می‌کنند ما با یکدیگر تفاهم نداریم و مثل یکدیگر نمی‌باشیم. در حالی که من اعتقاد دارم زندگی از تضادها صورت می‌گیرد. شاید اگر کامل مانند یکدیگر باشیم به هیچ عنوان در کنار یکدیگر نمی‌توانیم بمانیم. اگر آرش نیز مثل من بود شاید خیلی زود از یکدیگر خسته می‌شدیم.

آرش میراحمدی میگوید عشق چیزهای خیلی زیادی در خود دارد. شاید فداکاری نیز قسمتی از آن باشد از نظر من اگر شما یک چای برای فردی که به آن علاقه دارید بریزید، نه به این خاطر که وظیفه شما می‌باشد و هر دلیل دیگر بلکه به این خاطر که خنده‌ای به روی لب آن بیاورید، خود آن عشق می‌باشد، یعنی من فعالیتی انجام دهم که تو نهایت لذت را ببری.

این در تمامی ما وجود دارد، شاید دیده نشود، ولی به آن صورت واضح و عریان به عشق فکر ننموده‌ام.

تمرین برای خوب بودن

آرش: بعضی وقت‌ها زمانی که کنار هنرمندان شناخته شده‌ای نزد مردم مطرح شده‌اند و به آنان علاقمند هستند، ایفا می‌نمایم مشاهده می‌کنم به سایرین حرف هایی میگویند که خیلی تاثیرگذار می‌باشد. با یک تعریف کوچک برای مثال از بازی او، چهره وی و یا لباس او به آن صورت انرژی خوبی در وی به وجود می‌آورد که آن طرف برای چند روز شاد و خوشحال می‌باشد.

از نظر من قسمتی از خجالتی بودن ریشه در غرور یا ترس می‌باشد. من مدت‌ها از جمله‌ای مانند دوستت دارم بهره نمی‌بردم و حالا چندی می‌باشد که آن را بیان می‌کنم.

تمامی این‌ها جمله‌هایی بسیار زیبا می‌باشند، که بایستی آنان را به زبان آورد. ما بعضی وقت‌ها به دلیل خجالتی بودن حتی روی والدین یا دست آنان را نمی‌بوسیم .

مرجان: به نظر شما می‌شود عاشق زندگی باشی، ولی نخواهی احساسات خود را در آن مشاهده کنی. احساس‌ انسان‌ها هم قسمتی شاخص در رابطه آنان می‌باشد، چه در زندگی و چه در کار، محبت و نشان دادن علاقه و احترام حتی به اندازه یک سلام و خسته نباشید رابطه‌ها را بهتر می‌نماید.

آرش :شاید بهتر این باشد در این طور موضوعات تمرین نماییم و بیاموزیم به چه صورت به آرامش دست پیدا کنیم. من خود مدتی می‌باشد که به اشکال گوناگون این را تمرین می‌نمایم. تمرین بسیار با اهمیت می‌باشد و کمک کننده است.

به یاد دارم هنگامی که دانشجو در زمینه تئاتر بودم به خاطر اینکه از جنوب آمده بودم لهجه داشتم و یکی از اساتید ما بیان می‌کرد تمرین کن لهجه ات از میان برود. من نیز در خیابان با مردم حرف می‌زدم تا لهجه من معلوم نباشد. اکنون نیز با چیزهایی مثل بغل نمودن بچه‌ها یا تبریک گفتن به آنان تلاش می‌نمایم نمایانگر عشق شوم.

بسیار اوقات چیزهایی در وجود ما می‌باشد که تا آن را بیان نکنیم طرف مقابل ما آن را متوجه نمی‌شود و این نگفتن‌ها می‌تواند یک زمان بر ضرر ما باشد.

رفع اختلافات خانوادگی

مرجان : اختلاف‌های من و آرش بسیار آسوده رفع می‌شود ما نیز مانند بقیه مردم اختلاف‌های بسیاری داریم.
برای مثال آرش اندکی نامنظم می‌باشد و این بسیار آزاردهنده می‌باشد و حتی بعضی وقت‌ها با این رفتار بسیار عصبی می‌شوم، ولی تمامی این‌ها به قدری اصطکاک به وجود نمی‌آورد، که باعث شود دعوا کنیم به خاطر اینکه آنقدر مهم نیست.

ارش: آن زمان در دوران جوانی سر موضوعات بسیار کوچک خیلی قهر و آشتی می‌کردیم ولی در این زمینه دیدمان کاملاً عوض شده است.

مدت‌ها قبل یک عبارتی مطالعه نموده بودم که اگر دوست داری از بودن در کنار فردی که بسیار عاشقانه دوستش داری واینکه میخواهی لذت ببری هیچ وقت جلویش رو نگیر.

اکنون در این سن و سال و سپری شدن مدت‌ها زندگی خیلی خوب معنی آن را می‌فهمم. ماهیچ یک تلاش نکردیم آزادی را از یکدیگر بگیریم یا جلوی یکدیگر را بگیریم.

مرجان: من خود در زندگی ام سخت نمی‌گیرم و از همه چیز به آرامش بیشتر علاقه دارم چیزی به آن صورت مرا عصبی نمی‌نماید.

از سویی همواره موضوعات را ابتدا خود رفع می‌نمایم. برای مثال اگر مادر من چیزی بیان کند به وی حق میدهم به خاطر اینکه مادر می‌باشد و آن را پیش آرش بیان نمی‌کنم.

نظر من انعکاس حرف‌ها روی ما بسیار تاثیرگذار می‌باشد، به خاطر همین همواره منطقی موضوعات را ابتدا خودم حل می‌نمایم و با سیاست جلو می‌روم.

در واقع زندگی به قدری جدی نمی‌باشد و خیلی زود سپری می‌شود.

پس از آن می‌فهمیم و مشاهده می‌کنیم از لحظات به آن صورت بهره نبرده ایم.
این زندگی قشنگ‌تر از این حرف‌ها می‌باشد.

همسر دلخواه

آرش ‌:مهمترین خصوصیت در مورد همسر من این می‌باشد، که بسیار خوش رفتار و شخصیت اجتماعی دارد و همچنین چهره دلنشینی که مرا مجذوب خود نمود.

مرجان بیان می‌کند: کاملا اطمینان دارم اگر آرش خشک و رسمی بود نمی‌توانستم هیچ وقت وی را تحمل کنم، ولی بعضی وقت‌ها جدی می‌شود، که به وی این حق را می‌دهم، ولی در کل مرد بسیار فوق العاده‌ای می‌باشد.