مسعود دیانی کیست
مسعود دیانی شاعر، منتقد، پژوهشگر حوزه اندیشه متولد 1360 در اصفهان بوده اما در قم زندگی کرد او با برنامه سوره شبکه چهار به شهرت رسید که به عنوان کارشناس این برنامه تلویزیونی حضور داشت ایشان در 18 اسفند 1401 به علت ابتلا به سرطان درگذشت در ادامه به بیوگرافی مسعود دیانی و همسر و فرزندان و سوابقش خواهیم پرداخت.
مراسم وداع و تشییع حجتالاسلام مسعود دیانی عصر امروز پنجشنبه ۱۸ اسفند در مسجد بلال صدا وسیما برگزار شد.حجتالاسلام مسعود دیانی، دینپژوه معاصر، شاعر و از فرهیختگان جامعه علمی کشور و از بنیانگذاران برنامه تلویزیونی «سوره» پس از تحمل یک دوره بیماری، بامداد امروز دار فانی را وداع گفت.
بیوگرافی مسعود دیانی
آقای مسعود دیانی در سال 1360 در اصفهان به دنیا آمد و هم اکنون ساکن شهر مقدس قم است. وی در سطح سه حوزه مشغول تحصیل می باشد. او سفرهای تبلیغی متعددی به شهرهای اصفهان، تهران و دماوند داشته و از آثار وی می توان به بازنویسی و تصحیح چندین اثر از بانو امین و گزینش و مقدمه نویسی چندین مجموعه شعر نبوی برای مؤسسه ی آینده سازان با عنوان «باران اگر تو باشی» اشاره کرد. گذراندن دورههای داستان نویسی، مستندنگاری و شعر در بنیاد شعر و ادبیات داستانی و مدرسه ی اسلامی هنر در کارنامهی علمی وی دیده می شود.
سوابق
حجتالاسلام مسعود دیانی، شاعر، منتقد، پژوهشگر حوزه اندیشه که در سوابقش، سردبیری مجله «الفیا» و مجری ـ کارشناسی برنامه «سوره» در شبکه چهارم سیما به چشم میخورد، سحرگاه پنجشنبه ۱۸ اسفند، پس از تحمل یک دوره سخت و جانکاه بیماری سرطان، دار فانی را وداع گفت.
همچنین ببینید:
بیوگرافی حسن غفوری فرد و همسرش و فرزندان
بیوگرافی سیروس افهمی دوبلور و بازیگر قدیمی و همسر و فرزندان +عکس
این شاعر درست یک سال پس از دریافت حکم معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات، در حالی که تمام این مدت را در حال درمان ناکام بیماری سپری کرده بود، بدرود حیات گفت.
معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران
به گزارش ایرنا از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، حجت الاسلام و المسلمین مسعود دیانی طی حکمی از سوی علی رمضانی، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، به عنوان معاون شعر و ادبیات داستانی این موسسه منصوب شد.
در حکم انتصاب حجت الاسلام و المسلمین مسعود دیانی آمده است: «با استعانت از خداوند متعال؛ نظر به مراتب شایستگیها، تعهد انقلابی، سوابق ادبی و مدیریتی جنابعالی، به موجب این حکم به عنوان «معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران» منصوب میشوید.
درگذشت بر اثر سرطان
این خبر را حسین شاهمرادی مدیر شبکه چهار سیما در توییتر خود منتشر کرده است.
دیانی پژوهشگر حوزه اندیشه بود که سردبیری و اجرا و کارشناسی برنامههای تلویزیونی از جمله «سوره» در شبکه چهار را بر عهده داشت و در یکی دو سال اخیر با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد.
پیکر مرحوم دیانی امروز ساعت ۱۴ از مقابل مسجد بلال صداوسیما تشییع میشود.
زندهباد گفتوگوی با ایده
کم نبودند برنامههایی که دو صندلی را روبهروی دوربین چیدند و مجری هم سوالاتی را که به دستش داده بودند از رو میخواند و کارشناس هم بهاندازه وقتی که به او میدهند و فارغ از تفاوت رسانهای چون منبر و رسانهای مانند تلویزیون به آنها پاسخ میدهد و کنداکتور هم پر میشود.
نقطه قوت سوره همینجاست، یعنی ظاهرا دو صندلی و یک دکور ساده را میبینیم اما برای دقایق این برنامه فکر شده و براساس یک ایده مشخص صورتبندی شده است. صورتبندی مبتنیبر رسیدن به یک واقعیت یا حتی بخشی از یک واقعیت. هدف از ساخت این برنامه پر کردن کنداکتور نبوده و نیست و سطح آن را آگاهانه یا غیرارادی آنقدر بالا نبردند که فقط عدهای خاص با آن ارتباط برقرار کنند و دلشان خوش باشد به همان گروه اندک و محدود.
قائم مقامی شبکه چهار
حسین شاهمرادی، مدیر شبکه چهار سیما، در حکمی د 13 مهر 1401 مسعود دیانی را بهعنوان قائممقام این شبکه منصوب کرده بود.
در کارنامه مسعود دیانی اجرا و سردبیری برنامههای «شب روایت» و «سوره» در شبکه چهار به چشم میخورد. همچنین او مدتی معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران نیز بود.
شبکه چهار از پنج گروه برنامهساز تشکیل شدهاست. این گروهها عبارتند از گروه دانش، گروه اجتماعی، گروه فرهنگ و اندیشه، گروه سیاسی و گروه ادب و هنر. این شبکه دارای یک واحد تأمین برنامه نیز میباشد که تهیه برنامههایی نظیر چهارسوی علم که به پخش مستندهای خارجی میپردازد و سریالهای خارجی چون دوران کهن را بر عهده دارد. همچنین هر روز یک بخش خبری تهیه شده در خبرگزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از شبکهٔ چهار پخش میشود. اخبار علمی، فرهنگی در ساعت ۲۰ و به مدت سی دقیقه از این شبکه پخش میشود.
تجارت سرطان
مسعود دیانی میگوید عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمیزدیم از عمل اول سختتر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پارهای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانهی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و میشد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمهشب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لولهای در روده که قرار بود از یکی دو هفتهی بعد دهان جدیدم شود. برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط میتوانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت.
مسعود دیانی، دینپژوه و مجری برنامه سوره که به سرطان مبتلا شده بود، ساعتی پیش دار فانی را وداع گفت
او درباره ابتلای به بیماری سرطان در مصاحبه های پیشینش گفته: رفتم خانه کتاب. بعد از یازده روز. با عصا و سر و صورت بیمو. آفتاب وحشی و ترافیک وجودم را به آشوب کشیدند. از آقای میرزایی ـ راننده خانه ـ خواستم برایم آب بخرد. قرص ضد تهوع خوردم. افاقه نکرد. مارگزیده به خانه رسیدم. بچهها از هیبت جدیدم تعریف کردند که خوب شده. میدانستم و میدانستیم برای خوشآمد من دروغ میگویند. راست این بود که نگهبانهای دو ساختمان، دیگر مرا نمیشناختند. مانع ورودم شدند. معرفی هم کردم نشناختند. فقط راهم دادند. بیتشریفات سابق.
آقای اراضی آمد که بخش شعر معاونت را دست بگیرد. قبل از بیمار شدنم به تفصیل حرف زده بودیم. خواستم مروری کنم. صدایم بریده و بیجوهر بود. به وصیتهای پیرمردها شبیه شد انگار.
خاطره ای از مسعود دیانی
تا یک ماندم. درد مثل جنینی در رحم مادر به لگد زدن افتاده بود. خواستم برگردم خانه. در پارکینگ از آقای ناصرزاده فهمیدم آقا رضا امیرخانی به دیدارم آمده. دوست داشتم برگردم به دفتر. توان برگشتن نداشتم. در همان پارکینگ چند کلمهای حرف زدیم. امیدم داد و خندیدیم. حیف شد. تمام مدت چشمهایم سیاهی میرفتند و سرگیجه داشتم. سوزن پرگار سرگیجهام بند کوله آقا رضا بود. پوسیده بود و پاره. آقا رضا نارفیقی نکرده بود. روی شانهاش نگهش داشته بود و به خاطر پوسیدگی اعتمادش را از او نگرفته بود.
بیشکنجه برگشت بدتر از رفت بود. هر تکان خوردنی در شهر برایم حکم کابوس داشت. در خانه ناهار خوردم و خوابیدم. از درد وحشتناک بیدار شدم. اثر مسکنها که میرفت درد وحشتناک، مبهم و گمی در تمام بدنم شروع میشدند.
نزدیک غروب به زحمت نماز ظهر و عصر خواندم. عصا برای ایستادنم افاقه نمیکرد. دست دیگرم را به کالسکه آیه میگرفتم. بیدلیل گریهام گرفته بود. نماز که تمام شد روی فرش ولو شدم. حالم کمی بهتر بود. پدرم آمد روی صندلی بالای سرم نشست. دو روز بود به ایران برگشته بودند. از بس من جان نداشتم چندان حرف نزده بودیم. دیوان حافظ آورد. حمد خواند. صلوات فرستاد. و گفت نیتش این است که جناب حافظ در این شرایط با من حرف بزند. به مقتضای حالم. بسمالله.
مادرم فالم را نپسندید. به نظرش تلخ آمده بود. چندبار خواست صدای پدرم را ببرد. که ادامه ندهد. نگذاشتم. گفتم پدر بخواند: «گر از این منزل ویران به سوی خانه روم/ دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم» دوستش داشتم. مادرم نه. خودم دوستتر داشتم یک غزل قبلتر بیاید اصلا. به وقتش میآمد.
روحش شاد کارشناس ایده آلی بودند ایشان حیف و صد حیف
از معدود برنامه هایی بود که به تماشا نشسته ام
و برایم تک تک جملاتی که به کار می بردند شنیدنی بود
روحشان در آرامش ابدی
برنامه سوره ایشان بسیار عالی و پر محتوا بود و بنده خیلی مشتاق برنامه ایشان هستم خداوند ایشان را رحمت کندو روحش شاد باد
روحش شاد…خوشا به سعادتش
وقتی زندگینامهاش را خواندم گریه کردم به دنیای دون حسرت خوردم چقدر آدمهای خوب زود از دنیا میروند روحش شاد
یادش بخیر یک برنامه کاملا علمی بود که به عاشورا می پرداخت.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
روحش آن بزرگمرد شاد باشه، از برنامه های فوق العاده ایشون استفاده کردیم.
روحشون شاد انشاءالله با امام حسین علیه السلام محشور شود
با وجود بیماری سخت و دردناک با امید و اراده به برنامه های خود ادامه داد ذخیره قیامت ایشان باشه الهی
من یک بار به صورت اتفاقی برنامه سوره ایشان را دیدم .و از آن به بعد کاملا گوش و چشم و عقلم شب به شب منتظر دیدن برنامه ایشان همراه کارشناس برنامه بود. کاملا عاشورا رو برام به صورت منطقی و واقعی روشن کرد و دید من رو به خیلی از شخصیت ها و تعاریف عاشورا عوضکرد. اگر منتقد امام حسین و شیعه هستین حتمی برنامه رو ببینین و ارزیابی کنین. التماس تفکر