مجله شبونه
جسد فرهاد خسروی و آزاد خسروی کولبر پیدا شد به همراه جزئیات کامل را در ادامه این صفحه از مجله شبنه مشاهده نمایید.
فرهاد و آزاد خسروی دو برادر نوجوان کولبر در مریوان بودند که در چند روز پیش در ارتفاعات این شهر در حال کولبری ناپدید میشوند و خانواده آنها به شدت نگران شده و به دنبال انها میگردند.
جسد فرهاد خسروی و آزاد خسروی کولبر
کوه تته به ژالانه معروف است محلی بوده که این برادران جوان در آنجا ناپدید شدند که هردوی انها فوت کردند.
پدر ومادرشان حقوق کمی از بهزیستی دریافت میکردند که کفاف زندگیشان را نمیداد و فرهاد و ازاد تصمیم گرفتند که کار کنند تا کمک خرج خانواده باشند اما دست تقدیر با آنها یار نبود.
ماجرای مرگ دو برادر کولبر مریوانی
این دو برادر به همراه بچه محل های خود برای کولبری به ارتفاعات تته رفتند که به آنجا معبره مرگ گفته میشود منطقه ای صعب العبوری که حرکت در آن بسیار خطرناک بوده و احتمال سقوط بسیار زیاد است چرا که از پیچ و خم های باریک بسیار زیادی برخوردار میباشد.
این برادران 19 و 14 ساله از ارتفاعات سقوط میکنند و گرفتار کولاک میشوند و در نهایت جسدشان یخ میزند.
ماجرای کامل جسد فرهاد خسروی و آزاد خسروی کولبر مریوانی +تصاویر
مردم مریوان با در دست گرفتن “نان”، بە استقبال پیکر یخ زدەی فرهاد رفتند و فریاد می‌زندند: برای یک تکه نان بود! فرهاد خسروی، کولبر ۱۴ساله کُرد، که در برف، یخ زد و جان باخت، روی دوش مردم تشییع و به خاک سپرده شد.
🔹عثمان پدر دو کولبر جان باخته و گرفتار در بهمن ارتفاعات “ته ته”، هیچ وقت کولبری نکرده؛ از طریق جمع آوری کارتن‌های آبادی و فروختن آن ها امرار معاش کرده و فرزندانش را بزرگ کرده است، اما با سخت تر شدن شرایط، آزاد و فرهاد، دو پسرش، کولبری را برای ادامه زندگی انتخاب کردند
🔹آزاد پسر بزرگتر توانایی جسمی ضعیفی داشت، لاغر اندام بوده و اولین بار بوده که برای کولبری راهی کوهستان شده است، اما پسر کوچکتر، “فرهاد” که ۱۴ ساله بوده چند باری بوده است که کار کولبری را در پیش گرفته بود.
🔹 آزاد پسر بزرگتر هنگام سقوط بهمن، راه را بر می‌گردد و حتی بارش را هم دور انداخته اما با شدت گرفتن برف و کولاک و به دلیل کم تجربه بودنش، تسلیم بهمن می شود و در پای کوه می‌ماند چرا که توان ادامه راه را نداشته است.
🔹فرهاد برادر کوچکتر که نمی‌خواهد آزاد، برادر بزرگتر را تنها بگذارد، حدود دو ساعت کنارش مانده است و بعد با کمک کولبران دیگری که با قاطر آمده بودند برای آوردن کمک به پایین آمده است، اما در نیمه راه دوباره به پیش برادرش برگشته تا از زنده ماندنش مطمئن شود، اما جسد بی جان برادرش را می بیند و نا امید برمی گردد. خودش هم در راه برگشت جانش را از دست می دهد. جسد بی جان فرهاد بعد از سه روز جستجو، یخ زده و با مشتان گره کرده پیدا میشود.
🔹وضعیت مالی و معیشتی خانواده “عثمان” نامناسب است، خانواده آنها ۶ نفره بوده که اکنون با از دست دادن دو پسر، چهار نفره شده اند. به گفته پدر، مادر خانواده هم این روزها حال و روز قابل تعریفی ندارد؛ اکنون دو پسر برایش مانده که مشغول تحصیل هستند.
🔹عثمان دیگر حاضر نیست دو پسر دیگرش را برای بدست آوردن اندک پول و کولبری به کوهستان بفرستد./ایسنا
بعد از اینکه خبری از آمدن این دو برادر نشد پدر و مادرشان همسایه ها را خبردار میکند و از انها درخواست میکند که به سراغ فرزندانشان بروند که چرا خبری از انها نشده است.
در نهایت مردم روستا بسیج میشوند که به دنبال فرهاد و آزاد خسروی بروند
همچنین ببینید: فیلم قتل همسر مقابل دادگاه در اسلامشهر بخاطر طلاق + دلخراش
دهیار روستای نی با یادآوری اینکه کولبر‌ها در این مناطق هر روز در خطر مرگ قرار دارند و روزی چند نفر در این معابر نقص عضو شده یا جانشان را از دست می‌دهند، می‌افزاید: این ۵ نفر کولبر اهل نی هم باید از یکی از این معابر می‌گذشتند که عمدتا نوجوان و زیر بیست سال سن داشتند و به دلیل فقر دست به کولبری کولبری زدند.
وی می‌گوید: پدر و مادر این دو نوجوان یعنی آزاد خسروی و فرهاد خسروی معلول بوده و تحت پوشش بهزیستی قرار دارند پدر دارای معلولیت جسمی و ذهنی و مادر دارای معلولیت ذهنی است. این دو برادر هم برای امرار معاش و توان ادامه تحصیل شروع به کولبری کردند.
ارژنگ خاطر نشان میکند: آزاد سال گذشته چند باری برای کولبری راهی کوه شده بود، اما اولین بار بود که در برف اقدام به کولبری می‌کرد، اما فرهاد اولین تجربه‌اش بود، زیرا سال گذشته که قصد کرد کول ببرد، نتوانست و به روستا برگشت.
ارژنگ ادامه می‌دهد: ۲ هزار نفر از مردم محلی و سمن‌ها با همراهی امدادگران هلال احمر برای جستجوی فرهاد در ارتفاعات کمک کردند.
او می‌گوید: امدادگران هلال احمر سروآباد و سنندج به کمک مردم آمدند. جستجوی ما در شرایطی بود که تنها تجهیزات هلال احمر دو قلاده سگ بود. هلال احمر این دو شهرستان هیچ امکانات دیگری ندارند این دو سگ خسته شده بودند.
اشکهام بند نمیان… خدا لعنت کنه باعث و بانی این وضع مملکت رو.