زندگی در حمام و یخچال به دلیل بالا رفتن اجاره انه در تهران

زندگی در حمام و یخچال به دلیل بالا رفتن اجاره انه در تهران

زندگی در حمام و یخچال به دلیل بالا رفتن اجاره انه در تهران جزئیات را در ادامه این بخش از مجله شبونه مشاهده نمایید.

ماجرای زندگی در حمام و یخچال

با افزایش تورم و قیمت های نجومی کالاهای اساسی بسیاری از صاحبخانه ها برای امرار و معاش و جبران گرانی ها اجاره مسکن را بالا برده اند و وضعیت و شرایط بسیار بدی را برای مستاجران فراهم نموده اند.

این روزها خبرهای بسیار بدی از اجاره نشینی به گوش میرسد به خصوص در تهران که برخی از مستاجرین ناچار شده اند به حاشیه شهر بروند و برخی دیگه روی به پشت بام ها بیاورند!

خبرهای زیادی درباره پشت بام خوابی توسط برخی مردم در رسانه ها منتشر شده اند که امروز هم خبری درباره زندگی در حمام و یخچال منتشر شده است!

روزنامه «صبح امروز»گزارش را از خانواده هایی منتشر کرده که ناچار شده اند در حمام اقوام خود زندگی کنند.

زندگی در حمام و یخچال به دلیل بالا رفتن اجاره انه در تهران

در بخشی از این گزارش می خوانید:

* کوچه‌ای را از میان فاضلاب‌های خانگی و پر از زباله طی کردیم. خانه محقر آن‌ها در انتهای کوچه بود. وارد خانه که شدیم، هدیه حمامی در گوشه حیاط نشانم داد و گفت: «ما چهار نفری در این حمام زندگی می‌کنیم. به‌خاطر اینکه نتوانستیم اجاره خانه‌مان را بپردازیم، صاحب خانه ما را بیرون کرد و مجبور شدیم در حمام خانه عمه‌ام ساکن شویم».

* شرایط زندگی به نحوی بود که در داخل یک اتاق دو در دو که در واقع یک حمام بود؛ تمام وسایلشان را چیده بودند. شیرآلات و دوش حمام هنوز به دیوارها متصل بود و بوی نَمی، که داخل فضا پیچیده بود شرایط تنفسی را به‌شدت مشکل کرده بود. پتویی به عنوان فرش پهن کرده بودند و بالشتک‌های کهنه و رنگ پریده‌ای در اطراف مشاهده می‌شد. خانواده چهار نفره هدیه در بیرون حمام با چیدن چند آجر، اجاق گازی برای خود درست کرده بودند. لباس‌ها‌شان به دیوار حیاط آویزان بود و به خاطر کوچک بودن فضا پدر و پسر خانواده در حیاط می‌خوابیدند.

* اما داستان این خانواده تنها به بی‌سرپناه بودن خلاصه نمی‌شد و بازهم ردپای اعتیاد که همراه با فقر، مهمان این زندگی‌های فراموش شده می‌شود را می‌توانستید در چهره آن‌ها ببینید.

* هدیه از مادرش و وضعیت اعتیاد او می‌گفت. «مادرم قبلاً درگیر اعتیاد بود و حالا گاهی تریاک می‌کشد. بعضی وقت‌ها هم شربت متادون می‌خورد. پدرم کارگر گچ‌کاریست و از زمانی که به خاطر دارم مواد مخدر سنتی مثل شیره و تریاک مصرف می‌کند».

* زمانی که داشتیم با هدیه صحبت می‌کردیم مادرش جلو آمد از او درباره پسر 13 ساله‌اش پرسیدیم. «علیرضا کلاس هفتم است. از حدود دو، سه ماه پیش با یک نفر دوست شد و الان هروئین مصرف می‌کند. برای کمک به پسرم سعی کردیم شیره و تریاک را جایگزین هروئین کنیم». با دیدن علیرضا متوجه شدیم که او نیازی جدی به درمان و مراقبت‌های پزشکی تحت نظارت کادر درمانی مجرب و مصرف داروهای خاص دارد تا از افیون اعتیاد، جان سالم به در ببرد.

* کمی آن طرف‌تر از آن حمام نمور و تاریک خانواده چهار نفره، مردی به نام مجید همراه با همسرش در یک یخچال زندگی می‌کنند؛ یک یخچال ویترینی در ورودی شهر سبزوار! همین یخچال‌های ویترینی سوپرمارکت‌های شیک که پر از انواع نوشیدنی‌های عجیب و غریب و بسته‌های موادغذایی مارک‌دار هستند. حالا شده سرپناه دو انسان! با خودم گفتم، شاید تمرینی برای خوابیدن درگور باشد.

* یخچالی در جلوی مغازه‌ای در ورودی شهر -واقع در میدان سربداران- کنار پمپ بنزین وجود داشت. مجید از یخچالی که درهای شیشه‌ای داشت، بیرون آمد و با ما شروع به صحبت کرد:«مدتی است به دلیل بیکاری و نداشتن سر پناه مجبور به زندگی در این یخچال بلااستفاده شدیم. یک طبقه وسایل شخص و مواد غذایی‌مان را گذاشته‌ایم و در طبقه پایین می‌خوابیم».!

ثبت بیوگرافی شما یا کسب و کارتان در گوگل ♥ آیا شما هم میخواهید بیوگرافی تان یا کسب و کارتان در گوگل ثبت شود؟ اینجا را ضربه بزنید
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *