زهرا نجفی کیست؟ قتل میترا استاد توسط همسرش آقای محمدعلی نجفی همچنان اولین خبر در رسانه های ایران و جهان می باشد
خبری تکان دهنده و عجیب که از رئیس آموزش و پرورش سابق بسیار بعید بود و هیچکس این خبر را باور نمیکند
این اتفاق در حالی رخ داده که محمد علی نجفی با یک اسلحه پنج گلوله را به همسرش در وان حمام شلیک می کند و او را به قتل می رساند
میترا استاد همسر دوم آقای نجفی که بعد از ازدواجشان با یکدیگر که شغل های فراوانی را داشتند در نهایت عاقبت بسیار شومی نصیب هر دوی آنها شد
زهرا نجفی دختر نجفی کیست؟
بعد از این اتفاق همسر اول آقای نجفی بیشتر به چشم آمد و مورد توجه قرار گرفتخانم سرور تابشیان همسر اولش که بیش از ۴۰ سال زندگی زناشویی را با ایشان تجربه کرده بود یک دختر به نام زهرا دارد که ۳۶ ساله است
زهرا نجفی دخترش بعد از این اتفاق ناگوار گفت و گویی را با خبرنگاران انجام داده بود و گفته بود که میترا استاد با چند ارگان مختلف رابطه داشت و از همین طریق توانسته بود که پدرم را تسلط داشته باشد و به او فشار بیاورد
هرچند که او خیانتکار نبود اما در درگیری هایی که با پدرم داشته است همیشه او را تهدید می کرد که قرار است به او خیانت کند و این باعث میشد که پدرم از نظر روحی و روانی به هم بریزد
او میگوید زمانی که پدرم قعد از اینکه قتل را مرتکب شود به نزد من آمد و یک نامه را که سه برگ داشت به من داد و به من گفت که میترا را کشته و دلایلش را هم در این نامه نوشته است
ما بلافاصله خود را به خانهی میترا رساندیم اما کار از کار گذشته بود و او جان خود را از دست داده بود
زهرا نجفی کیست؟ خانم سرور تابشیان نام دارد که در سال ۱۳۵۵ با دکتر ازدواج کرد که حاصل ازدواج آنها این دختر شد.
حضور در دادگاه و صحبت های جنجالی
او در دادگاه نجفی که در تیرماه 1398 برگزار شد به دفاع از پدرش پرداخت و تلاش کرد تا بتواند پدرش را از دردسری که برایش به وجود امده است نجات بدهد.
او که حاصل ازدواج اول آقای نجفی است در روز دادگاه صحبت هایی را در باره اتفاقاتی که رخ داده بیان کرد.
او گفت که به درب منزل خانم میترا استاد در سعادت آباد رفته و وقتی که توسط مهیار پسرش وارد خانه شدیم متیرا را در حمام در حالی که در خون غرق بود مشاهده کردیم.
همچنین ببینید:
او همچنین گفت که مقتول بارها پدرم را تهدید به خیانت میکرده است و میگفته که میخواهد با مردان غریبه رابطه برقرار کند و از همین جهت پدرم همیشه از نظر روحی و روانی بسیار آشفته بود و در نهایت کارشان به جاهای بسیار باریکی کشیده شد که در نهایت این اتفاق رخ داده است.