متن غزل شماره 488 از دیوان غزلیات حافظ را در ادامه میتوانید بخوانید و در انتها تفسیر این غزل برای فال آمده است.
سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
همچو جم جرعه ما کش که ز سرّ دو جهان
پرتو جام جهانبین دهدت آگاهی
بر در میکده رندان قلندر باشند
که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی
خشتْ زیر سر و بر تارک هفتاختر پای
دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی
سر ما و در میخانه که طرف بامش
به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی
قطع این مرحله بیهمرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل
کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده
مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی
حافظِ خامطمع شرمی از این قصّه بدار
عملت چیست که فردوس برین میخواهی؟
تفسیر فال
باز هم راه برگشت برایت باز است و خداوند مهربان، با دستانی گشاده، توبه ی تو را می پذیرد. سرت را به درگاه حق پائین انداز و از این که تقصیرات و خطاهای خود را به گردن روزگار بیندازی، پرهیز کن. در این لحظه ی حساس و سرنوشتساز، از خداوند کمک و یاری بخواه؛ زیرا راهی که اکنون برگزیدهای، بسیار تاریک و پرخطر است. توقع خود را کم کن؛ چرا که در نظر بگیر چه کارهایی انجام دادهای که حالا انتظار بهشت داری؟ آیا نه آنکه باید ابتدا به اصلاح نفس خویش بپردازی و گامهایی عملی در جهت جبران گذشتهات برداری؟ حقیقت آن است که هر فردی باید با آگاهی از اشتباهاتش، تلاش کند تا مسیری نو برای خود بسازد.

منبع: پارسی دی
مجله شبونه