پروفایل عاشقانه پاییزی بدون متن : در این بخش مجموعه عکس های جذاب و زیبای عاشقانه بدون چهره پاییزی ۱۴۰۲ ویژه استوری،پروفایل و… را برای شما آماده کرده ایم. همراه ما باشید.
مثل باران پاییز، مثل عود
مثل انار دانه دانه با گلپر
مثل موسیقی خش خشِ برگ ها
مثل نوشتن آخرین خطِ
مشق های دوران کودکی
مثل عید، مثل آب بازی
چیزهای خوب ساده اند!
و تنها شنیدن اسم شان
کافیست تا خوب شود حال دلت
نبودشان زندگی را متوقف نمیکند
اما زندگانی را تلخ خواهد کرد
درست مثل تو …
پروفایل عاشقانه پاییزی بدون متن که کاربران عزیز میتوانند از انها برای پروفایل و استوری خود استفاده کنند بدون شک فصل پاییز بهترین فصل برای عکاسی با رنگ زرد و نارنجی طبیعت است به شما پیشنهاد میکنیم که در این صفحه از عکس ها و تصاویر دو نفر و یک نفره برای پروفایل خود استفاده نمایید.
عکس پروفایل عاشقانه پاییزی بدون متن و بدون چهره
بیچاره پاییز …
دستش نمک ندارد…
این همه باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم …
تقصیر خودش است ؛
بلد نیست مثل ” بهار” خودگیر باشد
تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و
با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد …
سیاست ” تابستان ” را هم ندارد
که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
ولی از پشت خنجری سوزناک بزند
بیچاره …..
پاییز
وفادار ترین فصل خداست
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد…
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است…
مانده از شب های دورادور،
بر مسیر خامُش جنگل،
سنگچینی، از اجاقی خُرد،
اندرو خاکسترِ سَردی.
همچنان کاندر غبار اندودۀ اندیشههای من ملالانگیز،
طرح تصویری، در آن هر چیز،
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که با من آتشی داشت،
نقش ناهمرنگ گردیده،
سرد گشته، سنگ گردیده،
با دم پاییز عمر من، کنایت از بهار روی زردی.
همچنان که مانده از شبهای دورادور،
برمسیر خامُش جنگل،
سنگچینی از اجاقی خُرد،
اندرو خاکستر سردی.
صبح است و هوا و نفس دلکش پاییز
من هستم و یک سینهي از مهر تو لبریز
زیباست تو را دیدن از این پنجرهي صبح
زیباست هوای تو دراین صبح دلانگیز
متن زیبای پاییزی
زندگی زیباتر میشود
به شرطی که به اندازه تمام برگ هاي پاییز
برای یک دیگر آرزوی خوب داشته باشیم…
وفادار ترین فصل خداست
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد…
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است…
سرد و بی رحم نیست
فقط
جسارت زمستـان را ندارد
ذره ذره زرد میکند
اندک اندک جان می سِتاند
قطره قطره می گِریاند
پاییــــز سرد نیست
نامـــهربان است
درســت مانند “تو ”
برگها از شاخه میافتند و تنها می شوند
از جدایی اگرچه میترسم، به من هم می رسد
ناف تو رابا درد از روز ازل بستند
اردیبهشتی هم که باشی اهل پاییزی
آرام جانم
کی می رسی از راه؟
پیچک های سبز دلم
ناباورانه پاییز نیامدنت را باور کرده اند