مجله شبونه
100 پیام و متن تسلیت شهادت حضرت مسلم +استوری و عکس پروفایل همراه با عکس نوشته ر در این صفحه از مجله شبونه آماده کرده ایم.
مسلم بن عقیل با همراهانش به سوی کوفه حرکت کردند و در پنجم شوال سال 60 هجری قمری به آنجا رسیدند. در روایت دیگر طبری در خانه مسلم بن عوسجه اقامت گزید. جمع کثیری از شیعیان در خانه جمع شدند و مسلم بن عقیل نامه امام را برای آنان خواند. با شنیدن مضمون نامه گریه کردند. در این نامه آمده بود: بسم الله الرحمن الرحیم از حسین بن علی به مؤمنان مسلمان، هانی و سعید نامه های شما را به من رساندند، این آخرین فرستادگان شما به سوی من بودند. پس از خواندن نامه های شما که از من می خواستم به شما مراجعه کنم تا خداوند شما را راهنمایی کند، برادر و پسر عمویم مسلم بن عقیل را برای شما بفرستم که از اعتماد و اطمینان من برخوردار است من که نظر و عقیده ی خردمندان و دانایان تو مطابق با آنچه در نامه هایت گفته ای است، پس به خواست خدا به زودی با تو خواهم بود کتاب حکم می‌کند، به عدالت می‌ایستد، به دین حق می‌پیوندد و خود را به آنچه پسندیده خداوند است محدود می‌کند».
متن شهادت حضرت مسلم بن عقیل
شهید خون خدا! یا مسلم بن عقیل
تنهاتر از شهدا! یا مسلم بن عقیل
اولین یار حسین
محو دیدار حسین
تو ماهی و بدنت پر از ستاره شده
فدای زخم تنت که بی شماره شده
به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را
………
سوی قربانگاه عشقم
جان فدای راه عشقم
ساقی بزم محبت
جام غم کرده نصیبم
……..
دل این شهر برای نفسم تنگ شده
جان من كوفه میا كوفه دلش سنگ شده
خوب گشتم همه جا را خبری نیست نیا
همه شادند آخر دوباره خبر جنگ شده
آب و جارو شده این شهر برای سر تو
……..
حضرت اباعبدالله «ع» به مسلم بن عقیل فرمودند: «من تو را به کوفه می‌فرستم، خداوند هر آنچه را که مورد رضا و علاقه اوست برای تو مقدّر خواهد کرد و من امیدوارم که با تو در مرتبه شهدا قرار گیریم، پس بر تقدیر پروردگار خشنود باش».
(الفتوح ابن میثم کوفی، ج۵، ص۳۰)
شعر زیبا در مورد حضرت مسلم
تشنه ام تشنه ولی آب گوارایم نیست
بین این قوم کسی تشنه ی آقایم نیست
هیچ کس نیست که سرگرم تماشایم نیست
نفسم مانده و جانی به سر و پایم نیست
من که شرمنده ام ای تشنه به اندازه ی شهر
چشم بر راه توام بر سرِ دروازه یِ شهر
……..
شهید عشق حسین، به خون تپیده ببین
به بام کوفه بیا، سر بریده ببین
ای گل خیرالنساء، یوسف آل عبا
حال زارم را ببین، جانب کوفه میا
تمام کوفه شده محیط غربت تو
رود امام زمان کنار تربت تو
بوده مهدی زائرت
گشته دور حائرت
