متن زیبای روز کارگر برای پدر کارگر و زحمتکش + استوری

متن زیبای روز کارگر برای پدر کارگر و زحمتکش که به مناسبت روز کارگر در این صفحه اماده کرده ایم و امیدواریم مورد پسند شما واقع شود.

متن زیبای روز کارگر برای پدر کارگر و زحمتکش

بابای زحمتکشم بهت افتخار میکنم از خدا میخوام که عمر با عزت بهت بده و همیشه سلامت باشی پدرم، عاشقی، مهربانی، عطوفت، بخشندگی و هر آنچه حس خوب است را از تو آموخته ام. حس میکنم تو سر منشا تمام حس های خوب من هستی. تو که باشی مهم نیست در چه وضعیتی باشم، در همان وضعیت بهترین احساس ممکن را خواهم داشت. وجود تو گویی به من احساس قدرت می دهد، احساسی که به واسطه آن می توانم به جنگ سختی ها و مشکلات بروم و از پس آنها به راحتی بر بیایم. دوستت دارم چون تو بزرگ ترین دلیل شادی من هستی. همه وجود من، روزت مبارک.

…….

کارگری عار نیست غیرت است شهامت است کسی که کارگری میکند و نان بازوی خودش را میخورد یعنی شریف است و با شرافت زندگی میکند پدر عزیزم از اینکه ما را با شرافت بزرگ کردی ازت ممنونم و دستانت را میبوسم.

استوری برای پدر کارگر و زحمتکشم

وقتی از من می پرسند که به عشق در نگاه اول اعتقاد داری با تمام وجود به این سوال پاسخ مثبت می دهم. حسم به من می گوید همان روز اول که من متولد شدم و پدرم مرا در آغوش خود گرفت، من عشق را احساس کردم و این همان عشق در نگاه اول است که از آن سخن می گویم. پدرم، من عاشقی را با تو آغاز کردم و چه چیزی زیباتر از این که من به محض به دنیا آمدنم عاشق شدم و تو همیشه عشق اول من بوده و هستی. هستی من روزت مبارک باشد.

…..

احساس میکرد این دنیا برایش خیلی خسته کننده شده، حس میکرد که دیگر نمی تواند ادامه دهد برای همین رفت. او رفت و فرزندش را تنها گذاشت. حال میخواهم بگویم پدرم، عزیزتر از جانم، تو که رفتی و مرا تنها گذاشتی اما بدان که فرزندت هم خسته شده، فرزندت هم دیگر نمی تواند ادامه دهد. تو دلیل ادامه دادن های او بودی، حالا که او دیگر دلیلی ندارد برای چه ادامه دهد؟ امروز روز توست، به چه کسی امروز را تبریک بگویم؟ چرا امروز را خوشحال باشم؟ وقتی که تو نیستی و دست نوازشگر پدرانه ات نیست که مرا نوازش کند، دیگر من هم دلیلی برای خوشحالی نمی یابم.

…….

امروز روز تو هست و تو هم که نیستی پس چه دلیلی دارد که من این روز را جشن بگیرم؟ پدرم جشن من حالا گریستن بر سر مزار توست. این گریه ها مرا آرام می کند، این گریه ها مانند مسکنی برای من هستند. وقتی که تو بودی، جشن گرفتن و شادی کردن در کنارت مرا آرام می کرد اما حالا تنها چیزی که آرام وجود من است گریه بر درد فراق توست. کاش میبودی و مانند همیشه به من میگفتی گریه نکن، خدا بزرگ است، او حکمتی برای کارهایش دارد. پدر، حکمت خدا چه بود که تو را از من گرفت؟ این حکمت هر چه بود، دردی عمیق به جانم انداخت، دردی که هیچ مرهمی ندارد.

…..

بر حکمت خدا شکی نیست اما چرا تو؟ چه حکمتی در رفتن تو بود؟ میان این همه راه، میان این همه مسیر، آیا فقط رفتن تو می توانست موجب رشد و پیشرفت من در زندگی شود؟ آری می گویند اگر خدا اتفاقی را سر راهت سبز کرد بدان که آن اتفاق از سوی خدا بوده و آمده تا تو را رشد دهد، آمده که باعث پیشرفت تو شود. اما خدایا، چطور می توانم پدرم را دلیلی برای پیشرفت کردنم بدانم؟ خدایا امروز روز اوست و من دست نوازشگر پدرانه اش را می خواهم که بر سرم کشیده شود و آن انگیزه همیشگی به سراغم بیاید! اما دیگر این را ندارم حالا بگو چطور بدون این می توانم پیشرفت کنم؟ نوازش او انگیزه من بود که حالا دیگر ندارمش.

دست هایت که آیینه تلاش روزگارند، پر برکت باد!

توانِ دست هایت را می ستایم

ای سازنده ترین نقش هستی در قاموس آفرینش

تمام روزهای شکوفا از تلاش، روز تو باد!

روز بهروزی من، روز بهروزی تو، روز بهروزی تمام دست های کار آمد جهان دست هایی که

روزها را در تلاشند برای آرامش شب ها ،شب ها در تکاپویند برای آسایش روزها!

نامت که شکوه کار و تکاپوست ، تنها واژه ماندگار روزگار است

نام تو ثبت است بر تمام جراید عالم از بسته ترین زوایای «اهرام»، تا بازترین گوشه های تخت جمشید!

خوشا عرق جبین ات که خداوند، پاس می داردش . . .

حضرت علی(ع) عرقِ جبین می ریخت

و در کِشتزار کار می کرد تا کارگران برخود ببالند که رهبر آزاده شان نیز بر کارگری افتخار می کرد.

و چه زیبا آن حضرت میفرمایند:

کار همراه با پاکدامنی به مراتب از توانگری همراه با هرزگی ارزشمندتر است