محمد حنفیه کیست زندگینامه محمد بن حنفیه فرزند امام علی علیه السلام

محمد بن حنفیه یکی از فرزندان امیر مؤمنین علی علیه السلام می‌باشد که در جنگ ها در کنار پدر خود بوده است و پس از آن در کنار امام حسن علیه السلام و در پایان به خاطر بیماری موفق نشد به امام حسین علیه السلام کمک نماید.

محمد حنفیه کیست زندگینامه محمد بن حنفیه پسر امام علی

زندگینامه محمد بن حنفیه

محمد اکبر کنیه وی ابوالقاسم، یک مرد خیلی عالم و پارسا بودند.
پدر وی حضرت علی علیه السلام و مادر ایشان خوله دختر جعفر بن قیس بن مسلمه بن ثعلبه بن یربوع بن ثعلبه بن دول بن حنفیه بن لجیم بن صعب بن علی بن بکر بن واعل می‌باشد.

در روایات آمده:

حضرت محمد (ص) و حضرت علی علیه السلام را به طرف یمن فرستاد که بعضی قبیله های اعم از بنی زبید، مرتد شده بودند.
پس می‌توان بیان نمود خولة از بنی زبید در سهم حضرت علی جای گرفت.

حضرت محمد (ص) به حضرت علی علیه السلام فرمودند:
بعد از من یک پسر می آورید و سپس کنیه من را بر روی وی بگذار و محمد حنفیه در سال ۱۶ ویا ۱۷ هجری «با توجه به رحلت محمد حنفیه در سال ۸۱ و زمانی که ۶۵_۶۳ سال سن داشته، تولد وی در سال ۱۶ و یا ۱۷ قمری بوده است.» که از خوله به دنیا آمده است.

 اختلاف بر سر مادر محمد

بعضی بیان نموده اند که مادر وی یک زن سیاه از اسیرها بوده است و به خاطر همین وی را محمد بن حنفیه نامیده اند که مادر وی را خالد بن ولید در نبردهای رده از بین بنی حنیفه به اسارت گرفت و در سهم حضرت علی علیه السلام جای داد.

به روایاتی دگر، خالد بن ولید بعد از یورش به سند به آن شرطی که کنیز ها و برده هایش را تسلیم نمایند با آنها دوستی نمود و ابوبکر، مادر محمد بن حنفیه را که کنیز خاندان حنفیه بوده، به حضرت علی علیه السلام بخشیده است.
با توجه به تاریخ تولد محمد حنفیه این رای را صحیح تر می توان بیان نمود.

 

فرزندان

فرزند های محمد حنفیه از جمله:
عبدالله با کنیه‌ی ابروهاش، حمزه، علی، جعفر و اکبر که مادرانان کنیز بوده و حسن که مادر وی جمال دختر قیس بن مخرمه بن مطلب بن عبدمناف بن قصی می‌باشد، از افراد ظریف و خردمند بنی هاشم بوده است و از ایشان هیچ فرزندی به جای نمانده است.

ابراهیم بن محمد که مادر وی در مسرعه دختر عباد بن شیبان بن… قیس بن عیلان بن مضر نیز دوستان بنی هاشم بوده است.

از سایر بچه های ایشان قاسم، عبدالرحمان وام ابیها می‌باشد که مادر آنان ام عبدالرحمان، بره دختر عبدالرحمان بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبد المطلب بن هاشم می باشد و جعفر، اصغر و عون و عبدالله اصغر که مادر آنان ام جعفر دختر محمد بن جعفر بن ابی طالب بن عبدالمطلب می باشد.
می‌توان گفت عبدالله و رقیه که مادر آنان نیز کنیز بوده است.

محمد بن حنفیه و خلفا

ولادت محمد حنفیه چند سال بعد از فوت ابوبکر ایجاد شد.
وی دانش و پارسایی را از کنار پدر خود حضرت علی علیه السلام یاد گرفت.

زمان بچگی خود را همزمان با حکومت عمر گذراند.

ایام جوانی و نوجوانی اش را برابر با ایام حکومت عثمان سپری نمود.
در نبرد جمل «سال ۳۶هجری» که تقریباً ۲۱ سال سن داشته، پرچمدار پدر خود، حضرت علی علیه السلام بود وبا رشادت به میدان رفت.

ابن حنفیه در کنار حضرت علی علیه السلام

در نبرد صفین هم ایشان پرچمدار سپاه حضرت علی علیه السلام بود و هم اینکه شاهد سستی و شک عراقی ها در جنگ با معاویه و شامیان و ناخرسندی پدر خود از آنها بود تا آنجایی که حضرت علی علیه السلام از آنها بسیار خسته شد ،در مورد اهالی عراق این طور دعا نمود.
«خداوندا من از او ملول و او از من ملول شدند.
به جای آنان چیزی بهتر از او به من ارزانی بفرما و به جای من بدتر از من برای آنها جای بده.»

شهادت حضرت علی علیه السلام

در پایان در تاریخ روز جمعه، ۱۹ رمضان سال ۴٠هجری ،شاهد شهید شدن حضرت علی(ع) در محراب عبادت به واسطه شمشیر زهرالود یکی از خوارج، به اسم ابن ملجم مرادی شد، که بعد از دو روز به شهادت رسید.

امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر وی را غسل داده اند.
امام حسن علیه السلام بر وی نماز خواند و ایشان را در نجف اشرف اطراف کوفه به صورت ناشناس به خاک سپردند، به خاطر اینکه خوارج نبش قبر نکند.

این اولین تجارب بسیار تلخ وی در روبرو شدن با نابسامانی های فکری_ سیاسی مردم عصرش بود و از آن به بعد شاهد محبوب ترین افراد روزگار خود بود که یکی بعد از دیگری در پاس داشت حریم انسانیت شهید شدند.

در بالین امام حسن علیه السلام

زمانی که امام حسن علیه السلام در مدینه «در سال ۴۹ قمری» در زمانی که ۵۱ سال سن داشت به خاطر سمی که همسر وی جعده دختر اشعث با همدستی معاویه به ایشان دادند بیمار شد، محمد بن حنفیه در مزرعه خود مشغول به فعالیت بود که بعد از خبر رسانی بر بستر برادر خود حضور یافت.
در واقع در حالی که امام حسین علیه السلام به سمت راست بالین ایشان نشسته بود.
امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود ای برادر! تو را درباره برادر خود محمد سفارش به خیر و نیکی می نمایم که وی مثل پوست و پرده بین دو چشم می باشد و پس از آن فرمود ای محمد تو را نیز به ملازمت حسین علیه السلام سفارش می نمایم همیشه همراه و یاور ایشان باش.

شاهد وصیت امام حسین علیه السلام

۱۱ سال پس از آن نوبت به امام حسین علیه السلام رسید تا پیش از خروج از مدینه به برادر خود محمد حنفیه وصیت نماید و از ایشان قول بگیرد که برای اصلاح امت جد خود، حضرت محمد (ص) و امر به معروف و نهی از منکر، خود و بهترین شاه کار های آفرینش را حاضر جان باختن نموده است.

زمان حکومت یزید

زمان شهید شدن امام حسین علیه السلام در کربلا، محمد حنفیه در مکه حاضر بود.
بعد از فوت یزید در تاریخ «اول ربیع الآخر ۶۴ هجری»، ابن زبیر در شهر مکه از مردم برای خودش بیعت دریافت کرد و اعلام خودمختاری نمود.

وی به اجباراز محمد حنفیه که در مکه بود بیعت گرفت، به خاطر اینکه ایشان امتناع نمود و وی و اشخاصی از خاندان او را که با ایشان بودند و هم به ۱۷ نفر از سران کوفه را که از بیعت با ایشان سر باز زده و به حرم فرار نموده بودند، زندانی نمود و قسم خورد اگر بیعت ننماید، آنان را در آتش بیاندازد.

محمد حنفیه سه نفر از مردم کوفه را با یک نامه پیش مختار فرستاد، مختار چندی را به کمک وی فرستاد.
آنها محمد و همراهان وی را آزاد نمودند و تصمیم گرفتند با زبیر به جنگل بروند، ولی محمد بن حنفیه که نبرد در حرم پروردگار را دوست نداشت مانع آن شد.
پس از آن محمد حنفیه به همراهی چهار هزار فرد به دره علی علیه السلام پا نهادند.

پیشنهاد میکنیم ببینید:

زندگینامه امام موسی کاظم
زندگینامه امام حسن عسکری (ع) و همسرش
زندگینامه حضرت ام البنین (س)

قیام مختار

زمانی که مختار قیامش را به خون خواهی امام حسین علیه السلام شروع نمود،محمد حنفیه قیام وی را پذیرفت و مسلمانان را به یاری ایشان دعوت نمود و مختار موفق شد اغلب افرادی را که در واقعه کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام و یاران ایشان مشارکت داشته‌اند، از بین ببرد.

اعتقاد به امامت ایشان

بعضی گفته‌اند که محمد حنفیه با اینکه امام سجاد علیه السلام بوده است ادعای امامت و مهدویت نمود.

با توجه در منابع تاریخی و هم روایت ها بیان شده، میتوان فهمید که نه محمد حنفیه نسبت به امامت امام سجاد علیه السلام که خودش معترف آن بوده، هیچ گونه ادعایی داشته و نه مختار در مورد محمد بن حنیفه یا خود عقیده ای ناصحیح بیان نمود، بلکه با بودن پادشاهان زمام گسیخته ای که هیچگونه حرمتی و قداستی راپاس نداشته اند و خاندان اهل بیت علیه السلام را به وحشتناک ترین صورت به شهادت رساندند «واقعه‌ی دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری.» و پس از آن واقعه حره را ایجاد نمودند، که سبب شد چهارمین پیشوای مسلمانان، امام سجاد علیه السلام از هر طور کار آشکار سیاسی فاصله بگیرد و مسلمانان عراق که در تب و تاب انقلاب در جستجوی رهبری بوده‌اند که خیلی آشکار رهبری قیام را هدایت نمود، به طرف محمد حنفیه سوق داده شدند.
لذا بر اساس روایت ها فقط تقریباً سه یا پنج فرد از مسلمانان در ایام اول امامت وی با آن حضرت بودند
و به خاطر جو فشار و اختناق و مواظبت جاسوس های اموی بر کارهای امام ممکن طرح امامت وی نبوده و بیشتر مسلمانان محمد حنفیه را به عنوان بزرگ خاندان اهل بیت علیه السلام مطرح نمودند .

طرح این مسئله با بودن امام سجاد علیه السلام این موضوع را به وجود آورد که لازم نمی‌باشد امام حتما از نسل حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت علی علیه السلام باشد و این زمینه‌ای شد تا طرفداران مختار که محمد بن حنفیه را پیشوای خودشان می‌خوانند، بعد از فوت ایشان در سال ۸۱ هجری به طرح دعاوی در مورد شخصیت ایشان بپردازند و ایشان را که فرزند حضرت علی از غیر فاطمه سلام الله بوده، مهدی موعود بخوانند و عقیده های انحرافی خود را در بین مسلمانان عراق بسیار نمایند.

زمان حکومت عبدالملک

با شهید نمودن مختار به دست ابن زبیر، ایشان بر تمامی سرزمین ها به جز شام چیره شد.
به خاطر همین عبدالملک بن مروان ، برادرها و بزرگ های خاندان خودش را دور هم گرد آورد و به آنها افزود مصعب بن زبیر مختار را به قتل رسانید و سرزمین عراق و نقطه‌ های دیگر در دست ایشان می باشد.
شاید در حالی که شما در منازل خود می باشید بر سر شما یورش آورد.

پس عبدالملک در تاریخ روز پنجشنبه نیمه جمادی الاولی سال ۷۲ مصعب را به قتل رسانید و یاران وی را امان نامه داد.

بعد از مستقر شدن حکومت بر عبدالملک بن مروان، او یک نامه به حجاج بن یوسف فرستاد تا با نرمی و مدارا از محمد حنفیه بیعت دریافت نماید.

پس از آن عبدالله بن عمر از محمد بن حنفیه در خواست نمود تا با عبدالملک بیعت نماید.
محمد حنفیه در جواب عبدالملک این گونه بیان نمود:
«…. وقتی که مردم با تو بیعت نموده اند من نیز، مثل مردی از او در فعالیت های پسندیده ای که مشارکت نمودند مشارکت می نمایم.
در واقع این که با تو به بیعت می نمایم…. اما ما می‌خواهیم که به ما امان بدهی وعهد و میثاقی بر وفاداری خودمان به ما ارزانی بدهید که حیله گری هیچ گونه خیری نمی باشد و اگر از این فعالیت اجتناب نمایی سرزمین پروردگار وسیع می باشد.»

به خاطر این که عبدالملک نامه را خواندند، قبیصه بن ذویب وروح بن زنباع با ایشان بیان نمودند، اعتراض نکند،به خاطر اینکه اگر می‌خواست در کار خلافت اخلال نماید، می‌توانست و حالا آن که در حال حاضر تسلیم شده و بیعت نموده است.

عبدالملک برای وی و یاران ایشان امان نامه‌ای نوشته به شرطی که هیچ فردی از وی و یاران ایشان بر ضد وی اقدامی ننمانید.
سپس ایشان را آزاد نمود تا به هر جا که دوست دارد، برود.
بعد محمد بن حنفیه به مدینه برگشت.
عبدالملک به حجاج نیز بیان نمود که با ایشان خوش رفتار باشد و وی را گرامی بدارند.

برگشت به مدینه

زمانی که محمد بن حنفیه به مدینه برگشت و منزلش را در اطراف بقیع ساخت، یک نامه به عبدالملک نوشت و از ایشان اجازه گرفت که نزد وی برود.

عبدالملک این اجازه را دارد و محمد به سال ۷۸ هجری به دمشق پیش عبدالملک سفر نمود و به وی فرمان داد یک خانه در نزدیکی خانه خود برای محمد حنفیه بسازند.

محمد بن حنفیه یک ماه بعد از مستقر شدن در دیدار با عبدالملک از ایشان درخواست نمود تا قرض خود را ادا نماید و هم برای موالی ایشان مقرری تعیین نماید.

عبدالملک تمامی موردها را قبول نموده، اما درباره موالی که آنها را فاقد هر طور حقوق اجتماعی می خواند، سخت گیری نمود.
محمد یک مرتبه دیگر درباره وی سخن کرد و وی مقرری کمی تعیین نمود.
آن وقت محمد به مدینه برگشت.

وفات محمد حنفیه

در پایان محمد حنفیه در محرم سال ۸۱ هجری به روایاتی در مدینه فوت نموده و امام محمد باقر علیه السلام، یا ابان بن عثمان «پادشاه مدینه» بر ایشان نماز خواند.
و بنا به روایات سایر در طایف فوت نموده و ابن عباس بر ایشان نماز گذارد.

ثبت بیوگرافی شما یا کسب و کارتان در گوگل ♥ آیا شما هم میخواهید بیوگرافی تان یا کسب و کارتان در گوگل ثبت شود؟ اینجا را ضربه بزنید
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *