فیلم گروگانگیری در قنادی خیابان استاد معین تهران توسط پسر عاشق به همراه جزئیات کامل را در ادامه این صفحه از مجله شبونه مشاهده نمایید.
دختر جوانی که در یک قنادی در خیابان استاد معین کار میکرد امروز با اتفاق بسیار بدی رو به رو شد.
پسری که عاشق این دختر بوده به قنادی امده و از او خواستگاری میکند اما این دختر به او پاسخ منفی میدهد و همین امر موجب میشود که پسر جوان به خانه رفته و یک اسحله کلت کمری با خود اورده و دختر مورد علاقه اش را در قنادی گروگان میگیرد.
گروگانگیری در قنادی خیابان استاد معین تهران توسط پسر عاشق
گروگانگیری که بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی به همراه داشت و بسیاری از رسانه های کشورمان درباره این اتفاق نوشتند.
بعد از این اتفاق بلافاصله ماموران ویژه نوپو خود را به محل گروگانگیری رساندند و حتی رئیس پلیس تهران نیز در محل حاضر شد اما پسر جوان که 25 سال سن داشت انقدرها هم خطرناک نبود و بعد از صحبت های پلیس با او از اقدام خود پشیمان شد و تسلیم پلیس شد.
جزئیات کامل گروگانگیری توسط پسر عاشق پیشه
سردار کیوان ظهیری دراینباره گفت: حوالی ساعت ۱۵:۴۰ بعد از ظهر امروز شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفته و از وقوع گروگانگیری در یک مغازه شیرینی فروشی در محدوده خیابان آزادی بعد از میدان آزادی خبر دادند که بلافاصله عوامل کلانتری ۱۱۹ مهرآباد در محل حاضر شده و رسیدگی به موضوع را در دستور کار خود قرار دادند.
وی با اشاره به حضور ماموران کلانتری در محل گفت:با حضور ماموران کلانتری در محل مشاهده شد که حوالی ساعت ۱۵:۳۰ مردی حدودا ۳۵ ساله با دو قبضه سلاح کمری و یک شی شبیه به بمب وارد یک شیرینی فروشی شده و به سراغ فروشنده زن این شیرینی فروشی رفته و ظاهرا خواستههایی را از او مطرح کرده است که در نهایت اقدام به گروگان گرفتن این فرد کرده است.
همچنین ببینید: فیلم قتل همسر مقابل دادگاه در اسلامشهر بخاطر طلاق
رییس پلیس پیشگیری تهران بزرگ با بیان اینکه فرد گروگانگیر با حضور ماموران در محل اقدام به شلیک چندین تیرهوایی کرده و از آنان خواست که محل را ترک کنند، گفت: در همین راستا نیز ماموران به بیرون از قنادی رفته و سه واحد خودرویی دیگر نیز در محل حاضر شدند. همزمان عوامل کلانتری اقدام به محاصره محل و تخلیه اطراف فروشگاه کردند.
ظهیری با اشاره به حضورش در محل گروگانگیری خاطرنشان کرد: ماموران پلیس از طریق عملیات روانی اقدام به مذاکره و صحبت با فرد گروگانگیر کردند که این فرد اعلام کرد که میخواهد با پدر و مادر دختری که به گروگان گرفته دیدار کند، در همین راستا نیز والدین این دختر در محل حاضر شده و مشخص شد که گروگانگیر از مدتی قبل به دختری که گروگان گرفته بود علاقهمند شده و با هم ازدواج کرده بودند، اما پس از گذشت یک سال از ازدواجشان پدر این دختر مانع دیدار طرفین شده و با ادامه رابطه آنها مخالفت کرده بود.
مصاحبه با مرد گروگانگیر
پژمان، ۳۷ ساله، عامل گروگانگیری عاشقانه در قنادی بود. مرد عاشق پیشه که برای رسیدن به دختر مورد علاقهاش وی را در قنادی محل کارش گروگان گرفته بود در نخستین جلسه بازجویی در مقابل بازپرس جنایی از ارتباط ۲۱ ماههاش با این دختر پرده برداشت.
چطور با این دختر آشنا شدی؟
🔹من ساکن یکی از شهرهای شمالی هستم. یک سال و ۹ ماه قبل، شبنم که ساکن شهرستان مجاور ما بود به همراه یکی از دوستان قدیمیام برای میهمانی به خانه من آمده بود. من متاهل بودم. دخترم ۱۵ ساله است. اما شبنم کاری کرد که عاشقش شدم. اوایل میگفت که از خانواده پولداری است، اما بعد از مدتی فهمیدم که دروغ گفته و خانواده نا بسامانی دارد.
🔸پدر و مادرش به خاطر بدهی مالی فراری بودند. از من خواست که به او پناه بدهم. من هم او و برادر ۱۰ سالهاش را به خانهام بردم و از آنها نگهداری کردم. یک سال پیش من بودند و تمام خرج و مخارجشان را میدادم. پدرش را به خاطر ۳۰ میلیون تومان بازداشت کرده بودند که من این پول را پرداخت کردم و پدرش از زندان آزاد شد
چرا کمکشان میکردی؟
🔹آنقدر عاشقش بودم که زنم را طلاق دادم و یک سال است که دختر ۱۵ سالهام را ندیدهام. حتی به من گفت: اگر واقعاً مرا دوستداری نصف اموالت را بهنام من بزن. من هم ۶ ماه بعد از آشناییمان به مناسبت روز ولنتاین، نصف باغی را که الان حدود ۴ میلیارد تومان است بهنام شبنم کردم.
پس چرا کار به اینجا رسید؟
🔹مرداد امسال شبنم ناگهان ناپدید شد. هیچ خبری از او نداشتم، تلفنم را جواب نمیداد. تا اینکه یکی از شاکیهای پدرش که دوست من بود خبر داد که پدر شبنم به خاطر بدهی توسط مأموران کلانتری بازداشت شده است. راهی تهران شدم و در کلانتری پدرش را دیدم. او به من گفت که دخترم از تو بد گفته بود و فکر نمیکردم که آدم خوبی باشی. به من ۴۰ روز وقت بده تا تو را به دخترم برسانم
🔸چهارشنبه گذشته به تهران آمدم و به قنادی رفتم. از طریق عمهاش فهمیدم که در قنادی کار میکند. میخواستم با او صحبت کنم اما کارگر قنادی که مرد جوانی بود مانع شد. بعد به پلیس زنگ زد. من که از این کارش بشدت عصبانی شده بودم اسلحهای را که به همراه داشتم بیرون آوردم. یک بستهام همراهم بود که شبیه بمب بود. ترساندمشان بعد هم تهدید کردم.
چه شد که تسلیم شدی؟
🔹شبنم قسم خورد که با من ازدواج میکند میدانم دروغ گفته، اما به خاطر قسم او و قولهایی که به من دادند خودم را تسلیم کردم. آن روز میخواستم اگر جواب منفی شنیدم خودم را بکشم هنوز هم این تصمیم را دارم. چرا که من همه زندگیام، زنم و داراییام را بهخاطر او از دست دادم و حالا میخواهم خودم را بکشم تا او با عذاب وجدان مرگ من زندگی کند