انتشار 20 آذر 1400 – Study time 3 minutes
بیوگرافی گیتی رئوفی (Giti Raofi) همسر جمشید مشایخی +ماجرای ازدواج به همراه تصایر شخصی او را در ادامه مجله شبونه مشاهده نمایید.
گیتی رئوفی معلم بازنشسته و همسر جمشید مشایخی صبح امروز ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۰ در یکی از بیمارستانهای تهران درگذشت. به گزارش شهرآرانیوز، مهرتاش مهدوی از دوستان و نزدیکان خانواده جمشید مشایخی (بازیگر فقید) این خبر را نیز تایید کرده است.
همسر جمشید مشایخی که چند ماه قبل به همراه فرزندش نادر مشایخی به کرونا مبتلا شده بود، از این بیماری بهبود یافت، اما در چند هفته اخیر به دلیل عوارض کرونا در بیمارستان بستری شد و از دنیا رفت.
جمشید مشایخی همیشه از وابستگی اش و علاقه اش به همسرش میگفت.
جشمید مشایخی بازیگر پیشکسوت سینمای ایران، ۱۳ فروردین ماه سال ۹۸ از دنیا رفت.
جمشید مشایخی یکی از بازیگران و پیشکسوتان درجه یک هنرمند سینمای ایران بوده که اعضای خانواده او هنرمند می باشد فرزندش نادر مشایخی یکی از آهنگسازان بزرگ کشور ما نبوده که همچون پدرش از نوابغ هنر ایران می باشد
او در سال ۱۳۳۶ با دختر عمه خود گیتی افروز رئوفی ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها سه فرزند می باشد که دو پسر و یک دختر هستند نادر و سام و نغمه فرزندان آن ها می باشد
بیوگرافی گیتی افروز رئوفی
متولد ۱۳۱۵ در شهر قزوین می باشد
تحصیلاتش را در رشته طبیعی و خانه داری پشت سر گذاشته که توانست فوق دیپلم این دو رشته را اخذ کند
پدر گیتی افروز رئوفی افسر شهربانی بود و زمانی که کودک بود و به همراه خانواده اش به تهران آمده است
تحصیلاتش را در دبیرستان پروین اعتصامی گذرانده
به گفته خودش پدرش مردی بسیار سخت گیر و متعصبی بود و اجازه نمی داد که او تنهایی به بیرون از منزل برود و می گفت اگر کاری داری به من یا برادرتان گرشا بگو تا همراهت بیاییم.
بیوگرافی گیتی افروز رئوفی همسر جمشید مشایخی بوده که نسبت فامیلی او دختر عمه می باشد
ماجرای ازدواج آن ها در برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری بیان شد
ماجرای ازدواج
جمشید مشایخی درباره نحوه آشنایی با دختر عمه خود می گوید در سال ۱۳۳۶ به همرا برادرم به عیادت عمه رفتم که در آنجا برای اولین بار عاشق گیتی افروز رئوفی شدم و فردایش به همراه خانواده به خواستگاری اش رفتیم و بعد ازدواج کردیم مهریه مان را یک جلد قرآن کریم و یک شاخه گل سفید ثبت کردیم
همچنین ببینید:
جمشید مشایخی در برنامه دورهمی میگفت گرفت من به دلیل مسئله هنری که داشتم و باید به سر اجرا میرفتند بیشتر وقت ها بیرون از خانه بودم و همیشه اوضاع خانه در اختیار و کنترل همسرم بود
اگر به موفقیتی رسیدم بدون شک به پشتوانه همسرم بوده و از زحمات بسیار زیادی برای من و فرزندانم کشیده است.
لازم به ذکر است که آقای مشایخی در شبانگاه 13 فروردین ماه 1398 در بیمارستان درگذشت.
پدرم افسر شهربانی بود. پدرم مردی بسیار سخت گیر و متعصب بود. یک روز پدرم از محل کارش که در اداره شهربانی بود، سر زده به خانه آمد و همین که خنده مرا که آن موقع ده ساله بودم،شنید، به شدت عصبانی شد، کتکم زد و گفت:صدای هیچ زن و دختری نباید از خانه بیرون برود.
جمشید مشایخی پسر دایی من است. مایل به ازدواج با جمشید نبودم و عقیده داشتم او نمی تواند در آینده همسر خوبی برایم باشد.
یک روز جمشید با برادرش به خواستگاری آمد و فردای آن روز به همراه مادر و خواهرهایش آمدند و روز بعد باز خودش و پدرش و فردای آن روز خودش با عمه اش آمدند،اما چقدر اشتباه می کردم که تمایل به ازدواج با او نداشتم چون تمام حرف هایی که امروز در عین پختگی می زند، آن روزها در سن ۲۴ سالگی می زد. همسر من معلم بوده و در زندگی هم معلم خوبی بوده. من همیشه معتقدم قلب انسان باید برای یکی بتپد